پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ندای انقلاب» ثبت شده است

یادداشت

مردم به کدام اخراجی‌ها می‌خندند؟

یکی از بحث‌های داغ طرفداران سینما و بعضاً علاقه‌مندان به فضای فرهنگی در این روزها، فیلم اخراجی‌های ۳ است. بدیهی است که هر فیلمی طرفداران، منتقدان و مخالفان خاص خود را دارد؛ اما اخراجی‌های ۳ به دلایل مختلف از جمله وجود شخص ده‌نمکی به عنوان کارگردان، طنز سیاسی فیلم و استقبال گسترده مردم از آن، بیشتر مورد توجه فعالان فرهنگی قرار گرفت.
وجود مسعود ده‌نمکی به عنوان تهیه کننده و کارگردان، موجب موضع‌گیری دسته‌های گوناگون علیه او شد. از یک طرف، مخالفان نظام جمهوری اسلامی با متهم کردن او به تندروی‌های بیش از حد، ابتدا فیلم او را تحریم کردند ولی وقتی از استقبال کم‌نظیر مردم خبردار شدند، قاچاق اخراجی‌های ۳ را برای کم کردن فروش این فیلم در گیشه سینما اجرا کردند. از طرف دیگر نیز برخی از فعالان فرهنگی موافق نظام که بعضاً از دوستان قدیمی ده‌نمکی بودند، او را متهم به استحاله کردند و یا فیلم او را توهین به دفاع مقدس و فرهنگ بسیج قلمداد کردند. با این حال اخراجی‌های ۳ با گذشت حدود ۲۰ روز بیش از ۲ و نیم میلیارد تومان به فروش رفت و کماکان توجه مخاطبان زیادی را جلب می‌کند. این استقبال کم‌نظیر مردم نشان می‌دهد که عموم مردم برای انتخاب خود، منتظر تحریم عده‌ای نمی‌مانند و با نشان دادن حمایت خود از طریق دیدن فیلم در سینما از علایق خود حمایت می‌کند. آن دسته از دلسوزانی هم که احساس می‌کنند با حضور این فیلم به دفاع مقدس توهین شده است، باید بدانند که نگرانی آن‌ها نسبت به این موضوع با تولید محتوا و ساختن فیلمی که بتواند مخاطب را جذب کند، برطرف خواهد شد، نه با توصیه کردن به ندیدن این فیلم! باید تحقیق کنند که چه ویژگی‌هایی در این فیلم باعث جذب مخاطبان فراوان آن شده است تا با استفاده از این ویژگی‌ها، پیام مدنظر خود را به مردم منتقل کنند.
یکی از ویژگی‌های سه‌گانه اخراجی‌ها که مورد توجه استقبال بی‌نظیر مردم قرار گرفت، دعوت مردم به وحدت و صمیمیت با یکدیگر است. وحدتی که عناصر ضدانقلاب، با کشاندن تفرقه در زندگی عادی مردم آن را نشانه رفته‌اند و می‌بینم که حتی در تماشای فیلم، باب دوگانگی و تفرقه را باز کرده‌اند؛ که البته متاسفانه برخی از دوستان موافق نظام هم در دام این عناصر افتاده‌اند. اخراجی‌ها، مردم را از دسته‌های گوناگون با درجات ایمانی متفاوت به وحدت دعوت می‌کند؛ دعوتی که در سکانس صحبت‌های «سید مرتضی» (سید جواد هاشمی) با این جملات، آشکار می‌شود: «چون این رنگ‌ها باعث چنددستگی می‌شود، من هیچ رنگی انتخاب نمی‌کنم.»
درست است که برخی داستان فیلم را داستان انتخابات تصور می‌کنند اما موضوع اصلی فیلم از نظر من، جهاد است. جهادی که زمانی معنی آن تقدیم خون و اهدای نفس بود و زمانی ایستادن و تلاش کردن برای حفظ وحدت جامعه. سکانس ابتدایی فیلم با یادآوری رشادت‌ها و از جان‌گذشتگی رزمندگان دفاع مقدس کلید می‌خورد و سکانس پایانی آن با توصیه برای «ماندن» در راه تقویت وحدت جامعه به اتمام می‌رسد.
اما در این بین کسانی هستند که جهادشان در راه خدا نیست و برای کسب ثروت و قدرت و محبوبیت بیشتر تلاش و مجاهدت می‌کنند. کسانی مانند «حاجی گرینوف» (محمدرضا شریفی نیا) با جملاتی مانند «ریا میشه، این چیزا فقط جلوی دوربین خوبه!» و یا «مهندس دباغ» (رضا رویگری) که تنها جهت استفاده تبلیغاتی به یاد «کارتن‌خواب‌ها» می‌افتند.
اخراجی‌های ۳ نشان می‌دهد که تزویر و ریای این عده، باعث سردرگمی و گول خوردن برخی از مردم می‌شود. تا جایی که دختری به نام «ایران» به پدر خود که اتفاقا از فرماندهان دفاع مقدس بود، اعتراض می‌کند که: «مگر می‌خواهم به لیبرال ضد انقلاب رای دهم که مرا نهی می‌کنی؟ پس حق انتخاب من چه؟» به خیال این دختر، حاجی گرینوف ریاکار همان کسی است که با آرمان‌های انقلاب سازگار است، اما پدر که از پشت پرده امثال حاجی گرینوف خبر دارد، نگران دختر خویش است.
ده‌نمکی با اخراجی‌های ۳ قصد دارید به مردم بگوید که همان کسانی که با تزویر و ریا در صدد کسب قدرت هستند، بیشترین صدمه را به وحدت ملی ایرانیان می‌زنند و چنددستگی ایجاد می‌کنند. و نکته جالب فیلم این است که عموم مردم با سلایق گوناگون به حرکات این ریاکاران که اتفاقا در انتخابات دهم ریاست جمهوری، توسط برخی کاندیداها انجام شده بود، می‌خندند! همان ریاکارانی که کاپ پیروزی را در حالی می‌خواهند بالا ببرند که عده‌ای دیگر نفس خود را هدیه کرده‌اند.
این صدای بوستانی پرپر است
این زبان سرخ نسلی بی سر است
با همان‌هایم که در دین غش زدند
ریشه اسلام را آتش زدند
پای خندق‌ها احد را ساختند
خون فروشی کرده خود را ساختند
زنده‌های کمتر از مردارها
با شما هستم، غنیمت خوارها
بذر هفتاد و دو آفت در شما
بردگان سکه! لعنت بر شما
باز دنیا کاسه خمر شماست
باز هم شیطان اولی الامر شماست
با همانهایم که بعد از آن ولی
شوکران کردند در کام علی

 


این یادداشت برای پایگاه خبری تحلیلی ندای انقلاب نوشته شده است.

 

 

همچنین می‌توانید یادداشت فوق را در جوان آنلاین، صراط نیوز، کلمه نیوز، ادیان نیوز و وبلاگ ده نمکی ببینید.

 

یادداشت

خلاف شرع، اخلاق و عقل سیاسی!

در روزهای گذشته انتشار فیلم مربوط به فحاشی یک بسیجی به فائزه هاشمی در شهر ری، واکنش‌های مختلفی را در پی داشت. یک عده از روی دلسوزی (!) و به دلیل تنها نگذاشتن دوست قدیمی خود در این شرایط سخت، از او حمایت کردند؛ عده‌ای دیگر به خاطر کینه‌ای که از فائزه هاشمی به دلیل اتهامات او داشتند، به حمایت از شخص فحاش پرداختند؛ دسته‌ای دیگر از روی دلسوزی برای انقلاب و جمهوری اسلامی این عمل را تقبیح کردند و جدای از زشتی دشنام، این عمل را موجب تبلیغات منفی علیه بسیج و طرفداران نظام دانستند؛ گروهی دیگر نیز فرصت را مناسب دیدند تا با تعمیم دادن این عمل به تمام بسیجیان، به امت حزب الله و نظام بتازند.
اما دو نکته در این ماجرا برای من جالب بود:
یکی اینکه زشتی عمل ناسزا برای همگان مشخص و واضح است. این ناسزا از سوی هر کس باشد، ناپسند و مورد تقبیح است. دوستانی که میخواستند ناسزاهای این بسیجی را با ناسزاهای قبلی مخالفان مقایسه کنند، به این فکر نکردند که اخلاق در اسلام نسبی نیست و عمل زشت از سوی هر کسی باشد، ناپسند است؟ ناسزاهای این بسیجی، صرف فحش بودن همانقدر زشت است که ناسزاهای مخالفان! اما با این تفاوت که گناهی که با ناسزای بسیجی همراه است، این است که منجر به تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی شده است و گناهی که همراه ناسزای مخالفان است، این است که حرمت مقدسات را شکسته‌اند.
دوم اینکه گذشته از عمل زشت ناسزاگویی و هتک حرمت، چگونگی انتشار اولیه این فیلم مورد سؤال است. آن طور که از فیلم مشخص است، شخص فیلمبردار یکی از دوستان بسیجی فحاش است. سؤال این است که با چه استدلال عقلی و سیاسی این فیلم منتشر شده است؟ آیا آنان متوجه این امر نبودند که انتشار این فیلم می‌تواند چه تبلیغات منفی‌ای علیه نظام و بسیج داشته باشد؟ آیا آن‌ها واقعا فکر می‌کردند که پخش این فیلم، منجر به نتیجه‌ای مثبت برای جمهوری اسلامی خواهد بود؟
جملات امروز مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان، توصیه‌ای به گروه‌های مختلف از کسانی است که در این قضیه، موضع‌گیری کردند:
«فضاى اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکى از آن چیزهائى است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضاى هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالى ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد – که امروز احتیاج به این آرامش هست – خداى متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامى باشد به همه‌ى آن کسانى که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همه‌ى اینها بدانند، کارى که میکنند، کار درستى نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسى غلط یا یک فکر دینى غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسى، یک حرف دیگر است؛ ما این دومى را به طور کامل و قاطع نفى میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضى این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضى از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.
البته از نفوذها، از اغواهاى شیطانى دشمنان، از دخالتهاى دشمنان هم نباید غفلت کرد. همان طور که امام بارها میفرمودند، گاهى اینجور افراد وارد اجتماعات پرشور و مؤمن و مخلص میشوند و آنها را به یک سمتى و یک حرکتى میکشانند؛ از این هم نباید غفلت کرد؛ هم غفلتهاى ناشى از احساساتى شدن، هم ناشى از ندیدن دستهاى دشمن. بنابراین من بخصوص از جوانها میخواهم که نگذارند این فضاى غیبت و تهمت و فحاشى و هتاکى و شکستن حرمتها ادامه پیدا کند. وقتى که ادامه پیدا کرد، طبعاً همان طور سرایت هم میکند – مثل بیمارى مسرى – ناگهان مى‌بینید مثلاً در نمازهاى جمعه که محل خشوع و ذکر و توجه است، یک چنین چیزهائى گاهى احیاناً دیده میشود، که غلط اندر غلط است. انسان اگر چنانچه آن خطیب نماز جمعه را قبول ندارد، خب، اصلاً پاى خطبه‌اش نمى‌نشیند، به او اقتداء هم نمیکند، مى‌آید بیرون. یا حتّى گاهى اوقات در درسها، در محیطهاى علمى و درسى از این چیزها دیده میشود؛ که اینها غلط است، مضر است و مخالف مصلحت انقلاب است؛ اینها همان ضربه زدن و شکاف ایجاد کردن و تَرک‌دار کردن هیئت عظیم و شفاف و باشکوه نظام اسلامى است که دارد با قدرت حرکت میکند و پیش میرود.
من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. این نصیحت به جوانها بود، پیرها هم محتاج نصیحتند؛ آنها هم باید توجه کنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است. هزاران نفر در نظام اسلامى دارند محض رضاى خدا زحمت میکشند و تلاش میکنند و شب و روز خودشان را میکُشند، براى اینکه طبق حرکت اسلامى یک کارى انجام بگیرد، نظام اداره شود، وظائفِ بسیار سنگین انجام بگیرد؛ اما انسان یک خبر دروغى را بشنود، بنا کند همه‌ى اینها را زیر سؤال بردن – مسئولین دولتى را، دیگران را، دیگران را – این هم مصلحت نیست، این هم خلاف است. هم جوانها باید مراقبت کنند، هم پیرها باید مراقبت کنند. ما، هم در جوانى‌مان احتیاج به نصیحت داریم، هم حالا که پیر شدیم، احتیاج به نصیحت داریم.»

این یادداشت را در ندای انقلاب هم ببینید.

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

کتاب شاخص انقلاب اسلامی

 
کتابی که پیش رو دارید، گزیده‌ای از سخنان رهبر معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه‌ای در تبیین شاخص‌های انقلاب اسلامی از ابتدای زعامت ایشان تاکنون می‌باشد که ذیل ده عنوان شاخص ارائه شده است.
 
کتاب را می‌توانید از اینجا و همچنین ندای انقلاب دانلود کنید.
 
 
نقل قول

شاخص 10 / چشم‌انداز

 
در یادداشت های قبلی، شاخص های انقلاب اسلامی را برای جلوگیری از انحراف در جهت گیری ها و کارها از منظر مقام معظم رهبری بیان کردیم. در این یادداشت که قسمت پایانی این سلسله یادداشت می باشد، به این می پردازیم که هر پدیده ای برای رسیدن به اهداف خود نیازمند برنامه است؛ انقلاب هم از این قاعده مستثنی نیست. انقلاب اسلامی هم برای رسیدن به چشم انداز خود نیازمند برنامه ای است که در برنامه ریزی آن باید شاخص هایی را در حوزه های گوناگون در نظر بگیرد.  
·         رونقل اقتصادی در کنار خودکفایی
«در زمینه‌ى اقتصادى، چیزهایى که ما به آنها اهمیت مى‌دهیم، رونق اقتصادى و اشتغال و کاهش تورّم و خودکفایى در مواد اساسى کشاورزى است؛ یعنى امنیت غذایى کشور. اینها مسائل بسیار مهم و اساسى است و باید در این دوره، ما به حدّ مطلوب به این اهداف نائل شویم. ما باید تورّم را یک‌رقمى کنیم.
·         عدالت اجتماعی نتیجه ی مردم محور بودن توسعه
در عرصه‌ى اجتماعى، توسعه باید با مردم گره بخورد؛ مردم باید محور توسعه باشند. عدالت حتماً یکى از شاخصهاى اصلى است. برنامه‌ریزى و سیاستگذارى‌اى که عدالت و توزیع عادلانه‌ى ثروت را در جامعه ندیده بگیرد، نمى‌تواند چشم‌انداز مورد نظر ما را تأمین کند و برنامه‌ى مطلوب ما نیست. چون برادران سازمان مدیریّت و کارشناسان و برنامه‌ریزان این‌جا هستند، این مطلب را مى‌گویم: توجّه کنید حتماً عنصر عدالت اجتماعى و اقتصادى و توزیع عادلانه‌ى ثروت رعایت شود. نمى‌گوییم همه درآمد برابر داشته باشند - این‌که مورد بحث نیست - اما نمى‌توانیم از عنصر عدالت که یکى از اساسى‌ترین عناصر در نظام جمهورى اسلامى است، صرف‌نظر کنیم؛ باید حتماً رعایت شود.
·         اعتقاد ریشه ای و دینی به آزادی و تامین حقوق شهروندی
 رفع فقر و ایجاد امنیت مدنى و قضایى هم بسیار مهمّ است و باید حتماً ملاحظه شود. آزادى باید به شکل منطقى و صحیح در جامعه تأمین شود؛ همان آزادى‌اى که انقلاب اسلامى و نظام اسلامى پرچمش را در دنیاى اسلام بلند کرد؛ نه آزادى به شکل افراطى، تقلیدى و من‌درآوردى. کجا بحث آزادى در این منطقه از دنیا مطرح بود؟ در دنیاى اسلام، پرچم آزادى را نظام جمهورى اسلامى بلند کرد؛ در شعارهایش «استقلال» و «آزادى» طنین‌انداز بود. البته خیلى از کشورها ادّعاى آزادى دارند و شعارش را هم مى‌دهند؛ اما آزادى مدنى در بخشهایى به‌شدّت نقض مى‌شود. هم در اروپا و هم در خودِ ایالات متّحده‌ى امریکا این‌گونه است. در امریکا آزادى تا آن‌جایى است که به منافع اساسى سرمایه‌داران - که صحنه‌گردانهاى پشت صحنه‌ى نظام امریکایند - لطمه نخورد. هرجا مختصر خدشه‌اى وارد آید، آزادى به‌شدّت سرکوب مى‌شود؛ از هیچ‌کس هم ملاحظه و تقیّه نمى‌کنند. ما به آزادى معتقدیم. اعتقاد ما به آزادى و تأمین حقوق شهروندى در مسائل اجتماعى هم، ریشه‌دار و داراى مبناى دینى است.
·         حضور فعال در مناسبات جهانی
در زمینه‌ى دیپلماسى، کارآمدى، تحرّک بى‌وقفه، جهتدار بودن و حضور فعّال در معاهدات و مجموعه‌ها و هسته‌هاى منطقه‌اى و جهانى مورد نظر است.
·         نهضت نرم افزاری و تولید علم
در زمینه‌ى علمى، نهضت نرم‌افزارى و تولید علم - که ما دو سه سال است مرتّب آن را مطرح کرده‌ایم - باید تحقّق پیدا کند. این شعار نیست. من دنبال این قضیه را گرفته‌ام و به همه‌ى مراکزى که ممکن بوده، توصیه کرده‌ام. منتها من کار اجرایى نمى‌کنم؛ کار اجرایى را باید دستگاههاى اجرایى بکنند. بحمداللَّه این کار شروع شده؛ اما باید مسأله‌ى تولید علم جدّى شود. ما باید در همه‌ى زمینه‌ها - چه علوم طبیعى و چه علوم انسانى - علم تولید کنیم. اتّصال علم و صنعت - که من بارها روى آن تأکید کرده‌ام - باید تحقّق پیدا کند. همه‌ى اینها ساز و کار دارد و مى‌تواند در برنامه گنجانده شود.
·         عظیم ترین کار فرهنگی: تقویت روحیه ایمان
 در زمینه‌ى فرهنگى، باید به تقویت روحیه‌ى ایمان توجّه شود. آقاى رئیس جمهور در زمینه‌ى جامعه‌ى اخلاقى مطالب بسیار خوبى بیان کردند. منطق ایشان، کاملاً صحیح و درست است. ما باید روحیه‌ى ایمان و عنصر ایثار و فداکارى را در درجه‌ى اوّل در خودمان و سپس در مردم تقویت کنیم. این هم باید در برنامه‌ها گنجانده و دیده شود. بخش مهمّى که قدرت ملى ما را تشکیل داد، همین روحیه‌ى ایثار بود که در جنگ به صورت شهادت‌طلبى ظاهر شد. در میدانى هم که امروز در مقابل خود داریم - که یقیناً از میدان جنگ پیچیده‌تر و دشوارتر است - نیروى ایثار و فداکارى که همه‌ى معادلات را به هم مى‌ریزد، باید مطرح شود. اگر ما بتوانیم این را در خودمان تقویت کنیم، همه‌ى معادلات قدرت در دنیا به سود ما به هم خواهد ریخت.
·         قانون؛ ستون و پی انقلاب
 تبیین مبانى ارزشى و تقویت قانون اساسى هم مهمّ است. قانون اساسى مثل ستونها و پِى‌هاى یک بناست. اگر ما بخواهیم عمارت بزرگ و رفیعى بسازیم، پِى و ستون لازم دارد تا بتواند به ساختمان شکل کلّى دهد. این پِى‌ها و ستونها، همان قانون اساسى است. قوانین عادّى عبارت است از کارى که در داخلِ بنا انجام مى‌گیرد؛ تقسیم‌بندیها، دیوارکشیها و آرایشها. ارزشها به مثابه‌ى مصالح ساختمانى‌اند. همه‌ى ستونهایى که ایجاد مى‌شود و همه‌ى کارهایى که در این عمارت انجام مى‌گیرد - چه در بخش قانون اساسى، چه در بخش قانون عادّى - مصالحش همان ارزشهاى ماست؛ از ارزشهاى ما تشکیل و ترکیب مى‌شود. ما این قانون اساسى و این چارچوب مستحکم را داریم. در این بیست‌وچهار پنج سال، براى آراستن داخل این بناى رفیع و فخیم سعى زیادى هم شده است. ما مى‌توانیم یک بناى مستحکم و زیبا به دنیا ارائه دهیم. همه‌ى تلاش دشمن این است که این نمونه ارائه نشود؛ لذا به ستونها و پِى‌ها حمله مى‌کند، براى این‌که آنها را فرو ریزد. البته قوانین عادّى منعطف است. براى تغییر و بروز کردن قوانین عادّى، عاقلانه و مدبّرانه نیست که پِى‌ها را به هم بریزیم. براى تغییر یک دکور، هیچ‌وقت ستونها را خراب نمى‌کنند. براى عوض کردن تقسیم‌بندیها، پِى را خراب نمى‌کنند. پِى را باید محکم نگه داریم؛ این پِى، خوب ریخته شده است.
ببینید در دنیا دولتهایى که گاهى اعتراضهایى هم به جمهورى اسلامى مى‌کنند، قانون اساسىِ دویست سیصد ساله‌ى خود را محکم نگه داشته‌اند. ارزشهاى کهنه‌ى دویست سیصد ساله، بلکه بیشتر را محکم و دو دستى نگه مى‌دارند و نمى‌گذارند به آن خدشه وارد شود. شما دیدید در نامه‌اى که سال گذشته عدّه‌اى از به‌اصطلاح روشنفکران امریکا براى توجیه جنگ‌طلبى رئیس جمهور امریکا و دار و دسته‌اش صادر کردند، روى ارزشهاى امریکایى تکیه کردند. این ارزشها، ارزشهاى «جورج واشنگتن» است که دویست سال از عمر آن مى‌گذرد. ارزشهاى امریکایى براى آنها اصل شد، که بر اساس آن ارزشها حتّى جنگ‌طلبى و استعمال بمب اتم نیز مطرح گردید. همان روزها «بوش» تهدید کرد که من چند کشور را با بمب اتم مى‌زنم! این کار توجیه مى‌گردد و جایز شمرده مى‌شود. روى ارزشهاى خودشان این‌طور تکیه مى‌کنند؛ اما وقتى نوبت به ما و قانون اساسى و ارزشهاى ما مى‌رسد، ما مى‌شویم اصولگرا به معناى متحجّر! اصولگرایى امریکایى مى‌شود مثبت؛ اما اصولگرایى اسلامىِ متّکى به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوقِ آزادى‌خواهى و استقلال‌طلبىِ یک ملت مى‌شود یک چیزِ محکوم، مى‌شود فحش: اصولگراها! البته مدتّى است تعبیر «اصولگراها» را عوض کرده‌اند و مى‌گویند «محافظه‌کارها»؛ غافل از این‌که در کشور ما جناحهاى مختلف همه‌شان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادى تندرو در هر گوشه‌اى وجود داشته باشند، اما جُلِ‌ّ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همه‌شان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشم‌اندازها کاملاً دیده و رعایت شود. ما به مرحله‌اى رسیده‌ایم که مى‌توانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.
·         برنامه بومی پیشرفت
البته برنامه خصوصیاتى دارد؛ باید منطبق بر خصوصیات جغرافیایى، تاریخى و فرهنگى کشور باشد. از برنامه‌ى کشورهاى دیگر نمى‌شود تقلید کرد؛ برنامه یک چیز تقلیدى نیست. این‌که فلان کشور از این راه به توسعه رسید، پس ما هم از این راه برویم، غلط است. باید امکانات و موجودى و تواناییها و زمینه‌هاى کشور محاسبه و راه انتخاب شود. برنامه، فقط اقتصادىِ محض نباشد. در برنامه، فرهنگ، امنیت، معنویّت و اخلاق باید حتماً دیده شود. فقط رشد اقتصادى مورد تکیه نباشد؛ در چارچوب سیاستهاى کلانى باشد که عرض شد.
·         تواناسازی برای رقابت جهانی
 در برنامه، هضم نشدن در اقتصاد جهانى رعایت شود؛ این را توجّه داشته باشید. من یکى دو بار دیگر هم تکرار کردم: پیوستن به سازمان تجارت جهانى از نظر من کارى است مثبت؛ اما هنگامى که ما زیرساختهاى لازم را براى این کار داشته باشیم، که الان این را نداریم. الان برداشتن تعرفه‌ها و رفتن داخل سازمان تجارت جهانى، یعنى هضم شدن در یک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ یعنى کَم شدن و غرق شدن؛ یعنى همین تولید داخلى را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهانى میدان گسترده‌اى براى فعّالیت است؛ اما باید قدرت شنا داشته باشیم. آن روز من گفتم این کار مثل این است که ما یک تیم فوتبال را به مسابقات جام‌جهانى بفرستیم؛ در حالى‌که اعضاى آن هیچ تمرینى نکرده باشند. نتیجه‌ى این کار این است که ما بیست تا گل مى‌خوریم و برمى‌گردیم! ما باید آمادگى را فراهم کنیم و عجّله هم نداشته باشیم. پنج سال دیگر شد، ده سال دیگر شد، دیر نمى‌شود. اوّل باید زیرساختهاى اقتصادى مستحکم شود و ما خاطر جمع شویم، بعد با خیال راحت و با میل وارد صحنه شویم. الان توصیه‌ى هضم شدن در اقتصاد جهانى، براى اقتصاد ملى و مستقل ما سمّ مهلکى خواهد بود.
·         ما می توانیم
 چیزهاى دیگرى هم در کنار برنامه وجود دارد. اعتماد به نفس ملى را از دست ندهیم. این‌که امام فرمودند «ما مى‌توانیم»، جمله‌ى بسیار مهم و پُرمعنایى است. باور کنیم که مى‌توانیم. با این همه دشمنى، شما توانستید کار کنید. حتّى اگر هیچ کار مثبتى هم نکرده بودید و توانسته بودید بمانید، هنر بود. این همه کارهاى مثبت و ارزشمند صورت گرفته؛ این نشان‌دهنده‌ى آن است که مى‌توانید و مى‌توانیم. اگر انسان بخواهد نمونه‌هاى این توانستن را بگوید، خیلى زیاد است. از همین توانستنهاى ماست که ناراحتند. صریحاً اعلام کرده‌اند که ما نمى‌توانیم ببینیم جمهورى اسلامى به فناورى برتر هسته‌اى و از این قبیل چیزهایى که وجود دارد، برسد. در زمینه‌هاى گوناگون، در زمینه‌هاى گیاهى و غیره هم انصافاً کارهاى خیلى خوبى در کشور شده است. بنابراین ما مى‌توانیم این اعتماد به نفس را حفظ کنیم.
·         نخبگان و سیاسیون هم وحدت داشته باشند
 وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش مى‌کنم به مسأله‌ى حفظ وحدت و اتّحاد و همدلى اهمیت دهند؛ این یکى از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متّحد است و اختلافى ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیّون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانه‌هاى مختلف و با اختلافهاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیه‌هاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفى از دوستان ما مى‌گفت این مسأله‌ى خودى و غیرخودى را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند؛ منتها بعضیها جاى خودى و غیرخودى را عوض کردند! کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام احساس مسؤولیت مى‌کنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند.
·         خسته نشویم و نفس خود را مهار کنیم
 ابتکار و کار خستگى‌ناپذیر هم یکى از کارهایى است که ما لازم داریم. مهار نفس هم مهمّ است. در جنگ اُحد مى‌دانید چه اتّفاقى افتاد. پیروزى پیش آمد، بعد این پیروزى تبدیل به شکست و خسارت شد؛ به‌خاطر این‌که جمعى نتوانستند نفس خود را مهار کنند. آیه‌ى قرآن مى‌فرماید: «انّ الذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا»؛ آنهایى که در جنگ اُحد نتوانستند خود را حفظ کنند و پایشان لغزید، شیطان به‌خاطر بعضى از کارهایى که خودشان بر سر خود آورده بودند - نانى که خودشان در سفره‌ى خود گذاشته بودند - آنها را به این بلا دچار کرد. خودشان براى خودشان مشکل ایجاد کرده بودند؛ این عدمِ مهار نفس است. ما باید نفس خود را مهار کنیم. ما در مسؤولیتهایى که قرار گرفته‌ایم، باید به لذّات و شهوات و جمع‌آورى ثروت دل نسپاریم. مقطع ما، مقطع عظیمى است؛ در تاریخ، یکى از مقاطع بسیار حسّاس و برجسته است. بدانید همه‌ى ما زیر ذرّه‌بین قضاوت مردم در طول صدها سال آینده قرار خواهیم داشت؛ روى اعمال و کارهاى ما قضاوت مى‌کنند. اگر خطا کنیم، بلغزیم و دل به لذّت و راحت و شهوت دنیا بدهیم - که این براى انقلاب گران تمام خواهد شد - در پرونده‌ى ما در تاریخ ثبت خواهد شد. پیش خداى متعال هم که معلوم است و عرض کردیم چقدر هم دشوار است.
·         ما اصلاً برای خدمت به مردم آمده ایم
 مطلب بعد، خدمت‌رسانى به مردم است. خدمت‌رسانى منطقى دارد. ما اصلاً براى خدمت به مردم آمده‌ایم. فلسفه‌ى وجود ما خدمت به مردم است. در روایات وارد شده است که والى و حاکم اسلامى - حاکم در همه‌ى سطوح؛ وزیر و استاندار و بالاتر و پایین‌تر و همه، مشمول این جمله‌اند - با مردم باید مثل پدر مهربان نسبت به فرزندان باشد. اگر به شما خبر برسد که فرزندتان از بیمارى، از سرما، از گرما، از گرسنگى، از تحقیر، از اهانت و از غربت رنج مى‌کشد، چه حالى پیدا مى‌کنید؟ مى‌توانید تحمّل کنید؟ در سطح کشور نسبت به هر کس چنین اتّفاقى بیفتد، تا آن‌جایى‌که شما علم و اطلاع دارید، باید همین احساس را داشته باشید؛ نباید آرام و قرار داشته باشیم. نهضت خدمت‌رسانى یعنى این. این خدمت را باید براى مردم محسوس کنیم. کارهاى بزرگى را که صورت گرفته، باید به زندگى مردم بکشانیم تا لذّتش را حس کنند. انضباط مالى و مبارزه با فساد هم از کارهاى لازم است.» [1]
 
پاورقی:

 [1]- بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران 15/5/1382

این یادداشت را در ندای انقلاب ببینید.
 
نقل قول

شاخص 9 / ایمان دینی و اراده مردمی

 
یکی از شاخصه‌های بارز انقلاب اسلامی ایران توجه همزمان به دین و مردم است. در واقع امام (ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب، دینی که از مردم جدا باشد را دین تحریف شده نامید و سعی کرد با ارتقای آگاهی و بینش مردم، زمینه‌های استحکام جمهوری اسلامی را تقویت کند.
 
«آنچه در طول سالهاى مبارزات نهضت اسلامى در ایران گذشت هرگز در تاریخ شناخته شده‌ى ما نظیر نداشته است. در زیر ظاهر آرام زندگىِ ملت، جریان مبارزات اسلامى شبکه‌ى عظیمى از انواع تلاش‌هاى مبارزاتى مردمى به وجود آورده بود: از سخنرانیهاى روشنگر، و جلسات آشکار و پنهانِ درسهاى اسلامى، و تهیه و پخش بیانیه‌ها و جزوه‌ها و فعالیتهاى تربیتى و تعلیمى بر اساس رهنمود اسلام، تا تظاهرات و راهپیمائیها و تجمعهاى بزرگ دینى و مردمى و تا تشکیل مجموعه‌هاى عملیاتى و فداکاریهاى شگفت‌آور و مثال زدنى، و همه بنوعى متصل و مرتبط به قلب تپنده‌ى این مبارزه‌ى عمومى و برخوردار از رهبریهاى آن روح بزرگ و ایمان ناب و مغز متفکر.
 
 امام بزرگوار ما در این مدت در عین هدایت مردم و گستردن دامنه‌ى آگاهى همگانى و کشاندن توده‌ى میلیونى به مبارزه، اندیشه‌ى حکومت اسلامى را نضج و قوام بخشید و در مقابل دو مکتب رائج سیاسى عالم یعنى حکومت دیکتاتورى حزبى کمونیستى در شوروى سابق و چین و اقمار آنها در اروپا و آفریقا و دیگر نقاط، و حکومت هاى پارلمانى غربى که سلطه‌ى سرمایه‌داران و کمپانیها بر فکر و اخلاق و سرنوشت مردم بنام دموکراسى بود، راه اسلامى را مطرح کرد که در آن بر دو عنصر دین و انسان بطور اساسى تکیه شده و ایمان دینى و اراده‌ى مردمى بزرگترین شاخصه‌ى آن است. نظام اسلامى در مکتب امام خمینى نظام عدل و ایمان و عقل و آزادگى و مردمگرایى است، و استقلال ملى و رد نظام سلطه‌ى بین‌المللى در مکتب امام بزرگوار ما داراى چنین ریشه‌هاى عمیقى است.» [1]
 
 
 
«ارزشهایى که ما در انقلاب براى آنها مى‌خواهیم تلاش کنیم و کارمان براى آنهاست، دو مبنا و پایه دارد: مکتب و مردم. مکتب بدون مردم متصوّر نیست؛ چون مکتب ما مکتبى نیست که از مردم جدا بشود. اصلاً این یک فریب است که ما بیاییم اسلام را از نفع و خیل مردم جدا کنیم و بگوییم مردم و سرنوشت آنها را رها کنید و به دین و خدا و اسلام بچسبید! این، همان اسلامِ تحریف شده است. این، همان چیزى است که امام(ره) از اول شروع مبارزه با آن جنگید. بسیارى از آدمهاى خوب و عالِم، حرف امام را در این راه فهمیدند و البته بعضى از متحجّران و نادانها هم تا آخر نفهمیدند و هنوز هم بعضى این حقیقت را نمى‌فهمند. تفکر اسلامى، از خیل مردم و براى مردم بودن جدا نیست. هر چیزى که شما دیدید به نظرتان اسلامى است، اما از صلاح مردم مجرد است، بدانید در شناخت و فهم این‌که آن اسلام است، اشتباه مى‌کنید یا در فهم خود آن شیئ محققاً اشتباهى وجود دارد. پس، پایه‌ى ارزشهاى اسلامى و انقلاب ما، بر دو پایه‌ى مکتبى و مردمى است.» [2]
 
 
پاورقی:
 
[1]- پیام به ملت ایران به مناسبت بیستمین سالگرد انقلاب اسلامى 21/11/1377
[2]- سخنرانى در دیدار با مسؤولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى، در آستانه‌ى یازدهمین‌سالگرد پیروزى انقلاب اسلامى ایران 9/11/1368
 
 
این یادداشت را در ندای انقلاب هم ببینید.