پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ولایت فقیه» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

اسلام را درست بشناسیم

اسلام دین افراد مجاهدی است که به دنبال حق و عدالتند. دین کسانی است که‏ ‏آزادی و استقلال می‌خواهند. مکتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اینها اسلام را‏ ‏طور دیگری معرفی کرده‌اند و می‌کنند. تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود‏ ‏آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه عرضه می‌شود برای این منظور است که‏ ‏خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و‏ ‏جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجرای احکام اسلام باشند؛ حکومتی‏ ‏به وجود بیاورند که سعادتشان را تامین کند؛ چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان‏ ‏است.‏‏‏

مثلاً تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست؛ برای جامعه‏ ‏نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتی هم دارد؛ اما راجع به زندگی و ادارۀ جامعه چیزی ندارد.‏ ‏تبلیغات سوء آنها متأسفانه مؤثر واقع شده است.

الآن گذشته از عامه مردم، طبقه تحصیلکرده، چه دانشگاهى و چه بسیارى از محصلین روحانى، اسلام را درست نفهمیده‌‏اند و از آن تصور خطایى دارند. همان طور که مردم افراد غریب را نمى‏‌شناسند، اسلام را هم نمى‏‌شناسند. و [اسلام] در میان مردم دنیا به وضع غربت زندگى مى‏‌کند. چنانچه کسى بخواهد اسلام را آن طور که هست معرفى کند، مردم به این زودی‌ها باورشان نمى‌‏آید؛ بلکه عمال استعمار در حوزه‌‏ها هیاهو و جنجال به پا مى‏‌کنند.

برای اینکه کمی معلوم شود فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی می‌شود تا چه حد است، شما را توجه می‌دهم به تفاوتی که میان «قرآن» و کتب حدیث، با رساله‌های عملیه هست: قرآن و کتاب‌های حدیث، که منابع و دستورات اسلام است، با رساله‌های عملیه، که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می‌شود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی می‌تواند داشته باشد بکلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است! از یک دوره کتاب حدیث، که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بردارد، سه - چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است؛ مقداری از احکام هم مربوط به اخلاقیات است؛ بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، و سیاست و تدبیر جامعه است.

 

ولایت فقیه، صفحه 11

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

 

یادداشت

از حرمت‌شکنی افراطیان در عاشورا تا حرمت‌شکنی عاشورایی!

چند ماهی می‌شود که از انتخاباتی می‌گذرد که باعث اتفاقات نادری شد که در بعضی موارد به نفع مردم و جمهوری اسلامی بود و در بعضی موارد به ضرر.
 
از فردای انتخابات و روز اعلام نتایج انتخابات گرفته تا نماز جمعه رهبر فرزانه انقلاب و حوادث روز پس از آن تا نماز جمعه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنرانی بعضی افراد در مورد آن خطبه‌ها؛ از حوادث روز 13 آبان گرفته تا روز دانشجو و آخر کار «روز عاشورا».
 
روز عاشورا اتفاقات بدی صورت گرفت که به هیچ وجه قابل توجیه نیست. توهین به روز عاشورا و هلهله کردن و کف و سوت زدن در شب و روز عاشورا و سنگ‌پرانی به عزاداران حسینی و آتش زدن اموال شخصی و عمومی چیزی نیست که به راحتی بشود از آن عبور کرد. اما پس از آن بود که گروه‌های مختلف مردم را به راهپیمایی علیه حرمت‌شکنی روز عاشورا دعوت کردند.
 
مردم وفادار به انقلاب مثل همیشه برای انقلاب خودشان آمدند اما...
 
اما برای من که در آن مراسم حضور داشتم،‌ صحنه‌های ناخوشایند بود: شعارهای افراطی «مرگ بر موسوی» و درخواست اعدام و بسیاری سخنان دیگر که به صورت کاملا افراطی بیان می‌شد. به نظر من این شعارها فقط هنگامی درست است که ولی فقیه زمان با آن همراه باشد. اما وقتی ولی فقیه فرصت جبران را باقی گذاشته‌اند (حتی اگر این فرصت، فرصت آخر باشد)، به نظرم این شعارها محلی از اعراب ندارند.
 
دو طیف در نظام تشیع خطرناکند. طیفی که از روی جهل یا عناد به سخنان ولی فقیه توجهی ندارند و از عمد نافرمانی می‌کنند و گروهی دیگر افرادی هستند که به ولی فقیه عشق می‌ورزند ولی از او جلوتر می‌روند! و این حرکت هم نافرمانی از ولی فقیه است و به نظرم تفاوت زیادی با گروه اول ندارند.
 
گروهی در سخنرانی‌های خود اشاره می‌کنند که در فتنه باید گوش به فرمان ولی فقیه باشیم ولی خود عالم بی‌عمل هستند و به صورت افراطی از پیامبر هم مسلمان‌تر می‌شوند!
 
چقدر اندکند کسانی که به واقع گوش به فرمان ولی فقیه زمان هستند و او را در جنگ و صلح یاری می‌دهند. اگر ولی فقیه دستور جنگ دهد، ابایی ندارند و اگر دستور صلح و آشتی دهند با جان و دل پذیرا هستند.
 
بیایید بیشتر بیاندیشیم و عمل کنیم...