پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتابخوانی» ثبت شده است

برای درک رسانه‌ها

کتاب «برای درک رسانه‌ها» اثر مارشال مک لوهان در سال 1377 توسط مرکز تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما و با ترجمه سعید آذری در 444 صفحه منتشر شد. در این کتاب، مک‌لوهان سعی دارد در راستای سایر نظریات خود به بررسی تعدادی از اصلی‌ترین امتدادهای حواس انسانی و برخی از نتایج روانی و اجتماعی آنها بپردازد. در مقدمه کتاب به نکته جالب توجهی اشاره شده است که سه چهارم مطالب کتاب جدید است و برای اولین بار مطرح می‌شود و از منبع دیگری اقتباس و گردآوری نشده است.

این کتاب شامل 33 فصل است:

فصل اول- پیام، خود رسانه است

فصل دوم- رسانه‌های سرد و گرم

فصل سوم- قانون رفت و برگشت در رسانه‌های گرم «فوق گرم»

فصل چهارم- عشق به وسایل «نارسیس خودشیفته»

فصل پنجم- انرژی پیوندها «رابطه‌های خطرناک»

فصل ششم- رسانه‌ها، انتقال دهنده هستند

فصل هفتم- مبارزه و سقوط؛ شکست‌ناپذیری قدرت خلاقه

فصل هشتم- کلام؛ گلی اهریمنی؟

فصل نهم- نوشته؛ چشم جایگزین گوش می‌شود

فصل دهم- جاده‌ها و امپراتوری‌های کاغذ

فصل یازدهم- اعداد؛ چهره توده‌ها

فصل دوازدهم- لباس، امتدادی از پوست بدن

فصل سیزدهم- مسکن واقعیتی نو و افق‌هایی تازه

فصل چهاردهم- پول؛ کارت اعتیاری فقرا

فصل پانزدهم- ساعت؛ رایحه زمان

فصل شانزدهم- باسمه؛ چیزی برای یافتن

فصل هفدهم- داستان‌های مصور؛ مد: پیش درآمدی بر تلویزیون

فصل هجدهم- نشریه؛ معمار ناسیونالیسم

فصل نوزدهم- چرخ، دوچرخه، هواپیما

فصل بیستم- عکس؛ تصویری از فروختن خود

فصل بیست و یکم- مطبوعات؛ افشاگری حساب شده به عنوان یک شکل حکومتی

فصل بیست و دوم- اتومبیل؛ یک دوست مکانیکی

فصل بیست و سوم- تبلیغات؛ چگونه به چشم و همچشمی با همسایه بپردازیم؟

فصل بیست و چهارم- بازی‌ها؛ امتدادهای انسانی

فصل بیست و پنجم- تلگراف؛ هورمونی اجتماعی

فصل بیست و ششم- ماشین تحریر؛ عصر خواستن برای انجام دادن

فصل بیست و هفتم- تلفن؛ شیپور یا زنگوله‌ای نمادین

فصل بیست و هشتم- گرامافون؛ اسباب‌بازی‌ای که نفس آمریکایی‌ها را گرفت

فصل بیست و نهم- سینما؛ جهانی پیچیده در حلقه

فصل سی‌ام- رادیو؛ طبق رقص قبایل

فصل سی و یکم- تلویزیون؛ غول خجالتی

فصل سی و دوم- تسلیحات؛ نبرد شمایل‌ها

فصل سی و سوم- خودکاری؛ مکتبی همیشه پابرجا

 

قبلا در این وبلاگ، یک بند خواندنی از این کتاب را در بخش «نقل قول» گنجانده بودم که توصیه می‌کنم با خواندن آن به خواندن کامل کتاب علاقه‌مند شوید. عنوان این بند در زیر آمده است که می‌توانید برای خواندن آن روی آن کلیک کنید:

- جنگ شمایل‌ها

 

نسخه انگلیسی کتاب را می‌توانید با قیمت 21 دلار از اینجا خریداری نمایید. همچنین نسخه فارسی کتاب را می‌توانید با قیمت 18000 تومان از اینجا خریداری نمایید. نسخه الکترونیکی کتاب نیز به صورت رایگان از اینجا قابل دریافت است. نظرات کاربران گودریدز در مورد این کتاب را هم می‌توانید در اینجا بخوانید.

کجای قفسه جهانی کتاب ایستاده‌ایم؟

* این یادداشت در شماره 59 روزنامه صبح نو منتشر شده است.

 

«کتاب یار مهربان ما است»، «کتاب یکی از بهترین ابزارهای حفظ هویت فرهنگی و کسب دانش بشری است»، کتاب و کلی حرف‌های خوب و تکراری دیگر...

کتاب‌ها از چند هزار سال پیش وجود داشتند، از چند قرن پیش با اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ فراگیرتر شدند، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های توسعه فرهنگی هستند و باز هم سخنانی که همه بارها شنیده‌ایم...

وضعیت اقتصادی ناشران خوب نیست، تیراژ کتاب‌ها پایین است، مردم لااقل تا وقتی مجبور نشوند حاضر نیستند برای کتاب دستشان را به جیبشان ببرند، نویسنده خوب کم داریم و کتاب شایسته کم به چاپ می‌رسد، شرکت‌های توزیع کتاب... انگار باز هم این حرف‌ها را شنیده‌ایم.

ایران یکی از پرچمداران علم بخصوص پس از اسلام در جهان بوده است. این مهم از طریق نوشتن کتب فراوان انجام شده است. پس کتاب و کتابت چیزی نیست که در فرهنگ ایرانی جای نداشته باشد؛ اینکه چه شده است این همه حرف تکراری می‌زنیم از وضعیت بحرانی کتاب و باز هم کاری انجام نمی‌گیرد در این یادداشت محل صحبت نیست؛ در اینجا هدف «شناخت» نسبت به وضعیت موجود کتاب و کتابخوانی در ایران است. یکی از راه‌های شناخت وضعیت، مقایسه وًضع موجود با دیگر کشورها و فرهنگ‌ها است. آیا واقعا وضعیت کتابخوانی در کشورمان شرم‌آور است؟ تا چه حد؟

قصد این گزارش پژوهشی، نمایش وضعیت موجود است با انتخاب برخی از شاخص‌های مهم در این حوزه و مقایسه وضعیت کشورمان با کشورهای پیشرفته دنیا. معتقدیم باید خودمان را با بهترین کشورها در این حوزه مقایسه کنیم، چرا که پیشینه چندهزار ساله در کتاب داریم و زمانی بیشتر کتابخانه‌های بزرگ دنیا در کشور عزیزمان بوده است.

قبل از هر چیز نیاز است بدانیم که نگاه مردم دنیا به کتاب چگونه است و این رسانه ارزشمند در مقابل سایر رسانه‌ها از جمله فیلم، تلویزیون، موسیقی، بازی ویدئویی و ... چه سهمی از بازار را به خود اختصاص داده است. جالب است بدانید که در سال 2014 کتاب بیش از 151 میلیارد دلار از سهم بازار را به خود اختصاص داده است که بیش از سایر رسانه‌ها بوده است:

اما در این میان سهم کشورهای مختلف در بازار کتاب چگونه است؟ در سال 2014 ایالات متحده آمریکا کماکان بزرگترین بازار کتاب جهان را از آن خود کرده است؛ بازاری که پس از آمریکا، چین، آلمان، ژاپن، فرانسه و انگلیس در رتبه‌های بعدی ایستاده‌اند. این شش کشور روی هم رفته 60 درصد از بازار جهانی کتاب را در اختیار دارند! اگر 14 کشور دیگر به آنها اضافی کنید، 20 کشور اول مجموعا 84 درصد از بازار کتاب جهان را در اختیار دارند.

آمریکا با 26 درصد از سهم بازار جهانی کتاب رتبه اول را به خود اختصاص داده است. چین با 12 درصد، آلمان با 8 درصد، ژاپن با 7 درصد، فرانسه با 4 درصد و انگلیس با 3 درصد در رتبه‌های دوم تا ششم ایستاده‌اند و سایر کشورها در مجموع 39 درصد از بازار کتاب را در اختیار دارند. سهم ایران از ارزش کل بازار کتاب در جهان، یک صدم ایالات متحده آمریکاست؛ یعنی چیزی حدود 350 میلیون یورو در سال یا به عبارتی حدود 0.25 درصد از کل بازار.

از سوی دیگر تعداد عناوین چاپ اول یا ویرایش مجدد کتب در ایران طبق آخرین آمار 42518 عدد است؛ این تعداد هر چند نسبت به کشور چین و آمریکا چیزی حدود 10 درصد و نسبت به انگلیس حدود 20 درصد است اما نسبت به کشورهایی چون فرانسه، ژاپن و آلمان آمار نسبتا قابل قبولی است (جزییات را می‌توانید در جدول شماره 1 ببینید). اگر این آمار را به نسبت جمعیت هر کشور بسنجیم، وضعیت ایران بهتر نیز خواهد شد. جایی که ایران با شاخص 531 عنوان کتاب به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، در رتبه 22 دنیا می‌ایستد. در این شاخص کشور انگلستان با شاخص 2875 مقام نخست را دارد.

البته مشکل اصلی در تعداد عناوین کتب منتشره نیست؛ مسئله اصلی تیراژ کل کتاب‌ها است، جایی که طبق شواهد و قرائن موجود تیراژ هر عنوان کتاب ایرانی چیزی حدود هزار نسخه است و در موارد انگشت‌شماری به بیش از 100 هزار نسخه می‌رسد؛ در حالی‌که کتاب‌ها بخصوص در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان و ژاپن تیراژ چند میلیونی دارند و  طبق شواهد و قرائن به صورت میانگین چند ده هزار نسخه از هر کتاب فروش می‌رود. در این خصوص آمار رسمی قابل استنادی یافت نشده است اما فعالان حوزه کتاب به این مهم واقفند.

شاخص دیگر که بخصوص در ایران خیلی مورد توجه قرار گرفته است اما هیچوقت آمار دقیقی از آن منتشر نشده است، سرانه مطالعه است. سرانه مطالعه شاخصی ترکیبی از میزان فروش کتاب ضربدر ضریب گردش آن به علاوه میزان امانت و میزان مطالعه دیجتیال است. در برخی کشورها این آمار در کنار تعداد کتابخانه‌های عمومی نسبت به جمعیت قرار می‌گیرد و در برخی دیگر از کشورها آمار سایر رسانه‌های مکتوب مانند روزنامه و مجلات از آن جدا می‌شود. به طور مثال در کشورهایی مانند ژاپن که خواندن روزنامه یکی از عادات روزنامه است، سرانه مطالعه 92 دقیقه است ولی بدون آن و فقط سرانه مطالعه کتاب به 52 دقیقه در روز می‌رسد.

در ایران مسئولین گوناگون در زمان‌های مختلف از 2 تا 120 دقیقه در روز ارائه آمار کرده‌اند که موثق‌ترین آنان به نظر می‌رسد بین 7 تا 18 دقیقه در روز باشد. نکته جالب در مورد ایران اینکه مطالعه قرآن و مفاتیح الجنان در برخی از آمارها از سرانه مطالعه کتاب حذف می‌شود. مقایسه ایران و سایر کشورها را می‌توانید در جدول شماره 1 مشاهده کنید.

شاخص دیگری که معمولا در آمارهای جهانی در نظر گرفته می‌شود، تعداد کتابخانه‌ها بخصوص کتابخانه‌های عمومی است. ایران از این حیث با توجه به جمعیت، وضعیت نامساعدی ندارد و فقط آلمان با اختلاف زیاد در این شاخص رتبه اول را از آن خود کرده است. همچنین آماری از کشور چین در این شاخص یافت نشد. در مورد کیفیت و امکانات کتابخانه‌ها قضاوتی نمی‌کنیم و فقط کمیت آنها در جدول شماره 1 مقایسه شده است.

جمع‌بندی

به نظر می‌رسد که ایران از نظر تعداد ناشران، تعداد عناوین جدید کتب، تعداد کتابخانه‌ها در وضعیت خیلی بدی قرار نداشته باشد و حتی از میانگین جهانی وضعیت بهتری داشته باشد. آن چیزی که باعث پایین بودن سرانه مطالعه کتاب و ارزش کم بازار کتاب نسبت به کشورهای پیشرو در این حوزه است، تیراژ پایین هر عنوان کتاب است؛ گویا مردم به هر دلیلی تمایلی به خرید کتب به صورت عام ندارند و فقط در برخی از زمان‌ها برخی کتاب خاص به صورت یک تب فراگیر خریداری می‌شود. اینکه دلیل مردم از کتاب نخریدن چیست، پژوهش جداگانه‌ای می‌طلبد اما به طور خلاصه و با توجه به نظرات کارشناسان می‌توان از «عدم احساس نیاز به کتاب»، «خودشیفتگی فرهنگی»، «سطحی بودن تفکر»، «ارزش نبودن دانایی»، «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانه‌ها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانواده‌ها برای خرید کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتاب‌ها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتاب‌ها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانه‌ها» و «توزیع نامناسب کتاب» به عنوان بخشی از دلایل نام برد.

ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که وضعیت کتاب در ایران از میانگین جهانی بهتر است. به طور مثال ما در شاخص تعداد عناوین جدید کتاب جزو 40 کشور اول دنیا، در شاخص تعداد عناوین جدید به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت رتبه 22 دنیا، در شاخص سرانه مطالعه جزو 60 کشور اول دنیا، در شاخص تعداد کتابخانه‌های عمومی جزو 40 کشور اول دنیا هستیم. البته این وضعیت متناسب با پرچمداری علم در تمدن اسلامی توسط ایران و همچنین انتظارات رهبر معظم انقلاب نیست اما وضعیت در مقایسه با سایر کشورها آنچنان هم بد نیست. همانطور که مطالعه کردید 20 کشور اول 84 درصد از بازار کتاب جهان را به خود اختصاص داده‌اند و این یعنی اینکه سایر کشورهای دنیا روی هم 16 درصد از بازار کتاب را دارا هستند و کشورمان هم جزو یکی از آن همه کشور است.

حال که وضعیت موجود را شناخته‌ایم و مقایسه کرده‌ایم، بهتر است وقت خود را روی حل مسئله کشف شده بگذاریم. راه حل در حال حاضر افزایش تعداد عناوین کتاب، یا تعداد کتابخانه‌ها نیست. باید فکری به حال این کرد که چرا تیراژ کتاب‌ها پایین است؛ هر دلیلی از دلایل بالا باشد یا دلیل جدیدی که مدنظر نبوده است، باید اولویت بندی شود و وزن‌دهی شود، ترتیب زمانی حل آن مشخص شود و چاره‌جویی شود تا بتوانیم ایرانی کتابخوان‌تر با اندیشه‌های عمیق‌تر مردمانش داشته باشیم. به امید آن روز...

آیا نشر دیجیتال چاره کار کتابخوانی است؟

* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 17 ماهنامه علمی تخصصی مدیریت رسانه منتشر شده است.

 

در تعریف اولیه کتاب آمده است «به مجموعه‌ای از لوح‌های چوبی یا عاجی، یا مجموعه‌ای از ورق‌های کاغذ، پوست آهو و یا ماده‌ای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب می‌گویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دوره‌های مختلف با فراز و نشیب‌های گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسه‌ها و حکومت‌ها بوده است.

کتابخانه‌های بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانه‌های دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانه‌های مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از نزول خود اثبات کرده است. 

پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگ‌تر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخص‌های مهم کشورهای مختلف شناخته می‌شود. سرانه کتابخوانی در ایران در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است. در حال حاضر حدود 90 درصد جامعه باسواد هستند اما آمار معتبری درباره سرانه مطالعه وجود ندارد و از 2 دقیقه تا 120 دقیقه در روز گفته می‌شود! تنها آمار رسمی در سال 1382 منتشر شد که نشان دهنده سرانه 7 دقیقه‌ای در روز است؛ البته احتمالا در این سرانه کتب درسی، قرآن و ادعیه نیز در نظر گرفته شده است. سرانه مطالعه در ژاپن به عنوان کتابخوان‌ترین کشور دنیا 90 دقیقه در روز، و در کشورهای در حال توسعه‌ای مانند ترکیه و مالزی، 55 دقیقه در روز است. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم اراده‌ای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. ریشه‌های نبود فرهنگ کتابخوانی هم به «مسئولین»، هم به «ناشران» و هم به «آحاد مردم» برمی‌گردد اما در این یادداشت قصد دارم از این زاویه به موضوع نگاه کنم که آیا با نشر دیجیتال –با توجه به اقبال نسل جوان به رسانه‌های دیجیتال- می‌توان تغییری در فرهنگ کتابخوانی به وجود آورد؟ 

یادداشت یادداشت‌ها

یک کتابخوان بخرید!

کتابخوان‌های الکترونیک در ایران از جایگاه ویژه‌ای برخوردار نیستند. شاید ساعات مطالعه پایین مردم، عدم وجود نسخه الکترونیک خوب از کتاب‌های روز و وارد نشدن ناشران به دنیای نشر الکترونیک از جمله دلایل این اتفاق باشد؛ اما نبود تبلیغات مناسب برای این گجت و البته اشتباه گرفتن کتابخوان با تبلت در نزد مردم نیز نباید فراموش شود.

فرهنگ امروز مردم ایران بیشتر علاقه‌مند به دیدن تلویزیون، فیلم و نهایتا برای کسانی که به اینترنت راحت‌تر دسترسی دارند، جست‌وجو در صفحات وب و حضور در شبکه‌های اجتماعی و یا مسنجرهای موبایلی است. به خصوص برای کسانی که بدون هدف در میان این همه رسانه زندگی می‌کنند، ارائه اطلاعات پراکنده، کوتاه و اغلب بدون مغز محتوایی ممکن است در آینده ضررهای ناخوشایندی داشته باشد.

خرداد امسال بود که بالاخره بعد از ماه‌ها شک و دودلی تصمیم گرفتم یک کتابخوان خریداری کنم. طی 8 ماه گذشته آنقدر از مواهب این کتابخوان حظ و بهره برده‌ام که به نظرم رسید سایر افرادی که علاقه‌ای به کتاب‌خوانی دارند اما شرایط آن را –اعم از وقت، دسترسی به کتب و ...- ندارند، را تشویق به این کار کنم.

درست است که ناشران هنوز ریسک ورود به نشر الکترونیک را نپذیرفته‌اند و قوانین مناسبی برای «مالکیت معنوی» آثار و نظارت بر آن نداریم، اما با این حال نسخه پی‌دی‌اف بسیاری از کتب فارسی در دسترس است و هر چند که کتابخوان‌های الکترونیک معمولا تمامی امکانات را بر روی پی‌دی‌اف در اختیار نمی‌گذارند اما به هر حال می‌توان به راحتی کتاب خواند.

به صورت خلاصه چند مورد از مزیت‌های کیندل پیپروایت 2013 را که خریداری کرده‌ام، تشریح می‌کنم. این مزایا، امکاناتی است که عموما تبلت‌ها آن را ندارند. 

kindle paperwhite 2013

دلایل پایین بودن سرانه مطالعه کتاب و راهکارهای افزایش آن

این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 6 هفته نامه سرخط منتشر شده است.

 

در تعریف اولیه کتاب آمده است که «به مجموعه‌ای از لوح‌های چوبی یا عاجی، یا مجموعه‌ای از ورق‌های کاغذ، پوست آهو و یا ماده‌ای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب می‌گویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دوره‌های مختلف با فراز و نشیب‌های گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسه‌ها و حکومت‌ها بوده است.

کتابخانه‌های بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانه‌های دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانه‌های مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از خود اثبات کرده است.

پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگ‌تر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخص‌های مهم کشورهای مختلف شناخته می‌شود. سرانه‌ای که در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است و در حال حاضر با وجود بیش از 90 درصد جمعیت باسواد کشور چیزی حدود 20 دقیقه است. این سرانه مطالعه نسبت به کشورهای پیشرفته فاصله بسیار دارد. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم اراده‌ای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. قطعا سه دسته «مسئولین»، «ناشران» و «آحاد مردم» در این میان نقش اساسی دارند.

شاید دلایل اصلی پایین بودن سرانه مطالعه را بتوان به «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانه‌ها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانواده‌ها برای خرید و خواندن کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتاب‌ها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتاب‌ها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانه‌ها» و «توزیع نامناسب کتاب» نسبت داد. دلایلی که برای هر کدام می‌توان راهکارهای متنوعی که توسط سه دسته اشاره شده اجرا می‌شود، ذکر کرد.

مسئولین در این امر باید از طریق سیاست‌گذاری از دوران دبستان، جامعه را به مطالعه و آشتی با کتاب رهنمون سازند. با استفاده از ظرفیت سایر رسانه‌های جمعی می‌توان شیرینی خواندن کتاب در جامعه را رواج داد. از سوی دیگر برای ارزانتر کردن مطالعه کتاب مسئولین باید به تقویت کتابخانه‌های عمومی کشور و مدیریت تولید و بازیافت کاغذ جهت انتشار کتاب بپردازند. مسئولین همچنین وظیفه دارند با جلوگیری از انتشار کتاب‌های مضر، نویسندگان و ناشران متعهد را تکریم و تقویت نمایند.

ناشران نیز به نوبه خود باید با شناسایی نیاز و خلأهای موجود جامعه و همچنین برجسته کردن موضوعات دینی مرتبط با زمان حاضر، با استفاده از نثر هنری و قابل فهم، مردم را به سمت استفاده از کتاب‌های مفید تشویق نمایند. در کنار این موارد استفاده از کاغذهای ارزان قیمت، می‌تواند به سوی افزایش فروش کتاب تا تیراژ 300 هزار نسخه که با توجه به جمعیت 75 میلیونی ایران مطلوب است، راه را هموار نماید.

آحاد مردم هم باید با اراده جمعی، برای مطالعه کتاب ارزش قائل شوند و حتی از وقت‌های بلااستفاده در اوقات فراغت برای مطالعه بهره برند. کتاب خواندن افراد خانواده برای یکدیگر جهت تشویق به مطالعه یکی از راه‌هایی است که می‌تواند کتاب را در سبد نیازهای ضروری خانوار قرار دهد.

به امید آن‌که کتاب فراتر از جشنواره و نمایشگاه، در زندگی روزمره مردم احساس شود.