* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 69 روزنامه سرخط منتشر شده است.
گفتمان عدالت، گفتمانی است که همه چیز جمهوری اسلامی است و بدون آن هیچ حرفی برای گفتن وجود نخواهد داشت. گفتمانی که ممکن است در شعار و حرف آسان باشد، اما در عمل بسیار سخت و طاقتفرسا است. مردم مسلمان ایران از همان شروع انقلاب اسلامی به این شعار دلبسته بودند و همواره برای اجرای آن تلاش میکنند؛ تلاشی که در مطالبه عدالت از مسئولین تا انتخابهای نمایندگان خود واضح و مبرهن است.
امروز و در این دوره انتخابات نیز مانند سالهای گذشته نیاز به گفتمان عدالت بسیار شدید است. عدالت مانند برخی از ارزشها، ارزش نسبی نیست. به عنوان نمونه، صلحطلبی ممکن است در جایی خوب باشد و در جایی خوب نباشد اما این در مورد عدالت مصداق ندارد؛ عدالت یک ارزش مطلق است.
برخی که روح و فکرشان این است که در کشور دنبال عدالت نرویم، اعتقاد دارند که اجرای عدالت یعنی توزیع فقر! در صورتی که اگر دنبال ثروت برویم، عدالت یعنی توزیع ثروت. دنبال ثروت رفتن بدون نگاه به عدالت همان چیزی میشود که امروز در کشورهای سرمایهداری شاهد آن هستیم و نتیجه آن جنبش 99 درصدی مردم خواهد شد.
البته نکته مهم اینجا است که عدالت بدون عقلانیت و بدون معنویت ممکن است به ضد خود تبدیل شود. اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم قطعا به عقلانیت احتیاج داریم. بدون عقلانیت ممکن است تصور کنیم چیزهایی عدالت است که در واقع عدالت نیست؛ ممکن است در زمان اجرای عدالت و اولویت بندی آن اشتباه کنیم. اما با عقلانیت و محاسبه میتوان به اجرای عدالت امیدوار بود. البته در اینجا عقلانیت را نباید با محافظهکاری اشتباه گرفت. محافظهکار طرفدار وضع موجود است و از هر تحولی بیمناک ولی در مقابل عدالت عاقلانه به دنبال تحول برای اجرای بهتر عدالت است.
از سویی دیگر عدالت باید همراه معنویت و برای رضای خدا باشد؛ در این صورت است که میتوان در مقابل دشمنان عدالت ایستاد. همانطور که عدالت بدون معنویت ممکن است به خطا رود یا ناقص بماند، معنویت بدون عدالت هم سودی ندارد. عابد و زاهد و دینداری که نمیتواند مقابل مستکبر بایستد کجا و معنویت کجا؟
نکته آخر اینکه اجرای عدالت فقط به حرف و شعار نمیشود. عدالت را باید در برنامههای گوناگون معنا کرد. عدالت را در تقویت پول ملی، مهار گرانی و تورم، کم کردن شکاف و فاصله بین دهکهای بالا و پایین جامعه، مبارزه با فساد، عدالت قضایی، عدالت سیاسی و از این قبیل باید جست.
این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 6 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
در تعریف اولیه کتاب آمده است که «به مجموعهای از لوحهای چوبی یا عاجی، یا مجموعهای از ورقهای کاغذ، پوست آهو و یا مادهای مانند آن، اعم از دستنویس یا چاپی که با هم به نخ کشیده یا صحافی شده باشند، کتاب میگویند.» با این تعریف، کتاب قدمتی 5 هزار ساله دارد و در دورههای مختلف با فراز و نشیبهای گوناگون ابزار ماندگاری دانش بشری و حتی یادگار حماسهها و حکومتها بوده است.
کتابخانههای بزرگ سراسر دنیا نشان از علاقه دانشمندان و اهالی علم و فرهنگ به کتاب برای سوار شدن بر روی شانههای دانشمندان پیشین جهت جلوگیری از تجربه مجدد برخی از امور است. کتاب همواره یکی از رسانههای مهم در تاریخ بشر به رسمیت شناخته شده است. معجزه پیامبر اسلام (ص) نیز کتابی بود به نام قرآن که با تحدی طلبیدن، اعجاز خود را در طول تاریخ پس از خود اثبات کرده است.
پس از اختراع دستگاه چاپ، نقش کتاب در پیشبرد علم و فرهنگ جوامع پررنگتر از قبل دنبال شد. سرانه مطالعه کتاب به عنوان یکی از شاخصهای مهم کشورهای مختلف شناخته میشود. سرانهای که در سال 1353 به دلیل وجود تنها 35 درصد باسواد از جمعیت کشور در حدود 2 دقیقه در شبانه روز بوده است و در حال حاضر با وجود بیش از 90 درصد جمعیت باسواد کشور چیزی حدود 20 دقیقه است. این سرانه مطالعه نسبت به کشورهای پیشرفته فاصله بسیار دارد. دلایل مختلف برای این معضل در ایران وجود دارد و قطعا راهکارهایی نیز برای حل آن وجود دارد اما مهم ارادهای است که باید برای حل آن بوجود بیاید. قطعا سه دسته «مسئولین»، «ناشران» و «آحاد مردم» در این میان نقش اساسی دارند.
شاید دلایل اصلی پایین بودن سرانه مطالعه را بتوان به «تنبلی در مطالعه و اقبال به سمت سایر رسانهها»، «گران بودن کتاب و عدم توان مالی خانوادهها برای خرید و خواندن کتاب»، «عدم جذابیت موضوعات کتابها برای مردم»، «مضر بودن محتوای برخی کتابها»، «عدم وجود تبلیغات مناسب در سایر رسانهها» و «توزیع نامناسب کتاب» نسبت داد. دلایلی که برای هر کدام میتوان راهکارهای متنوعی که توسط سه دسته اشاره شده اجرا میشود، ذکر کرد.
مسئولین در این امر باید از طریق سیاستگذاری از دوران دبستان، جامعه را به مطالعه و آشتی با کتاب رهنمون سازند. با استفاده از ظرفیت سایر رسانههای جمعی میتوان شیرینی خواندن کتاب در جامعه را رواج داد. از سوی دیگر برای ارزانتر کردن مطالعه کتاب مسئولین باید به تقویت کتابخانههای عمومی کشور و مدیریت تولید و بازیافت کاغذ جهت انتشار کتاب بپردازند. مسئولین همچنین وظیفه دارند با جلوگیری از انتشار کتابهای مضر، نویسندگان و ناشران متعهد را تکریم و تقویت نمایند.
ناشران نیز به نوبه خود باید با شناسایی نیاز و خلأهای موجود جامعه و همچنین برجسته کردن موضوعات دینی مرتبط با زمان حاضر، با استفاده از نثر هنری و قابل فهم، مردم را به سمت استفاده از کتابهای مفید تشویق نمایند. در کنار این موارد استفاده از کاغذهای ارزان قیمت، میتواند به سوی افزایش فروش کتاب تا تیراژ 300 هزار نسخه که با توجه به جمعیت 75 میلیونی ایران مطلوب است، راه را هموار نماید.
آحاد مردم هم باید با اراده جمعی، برای مطالعه کتاب ارزش قائل شوند و حتی از وقتهای بلااستفاده در اوقات فراغت برای مطالعه بهره برند. کتاب خواندن افراد خانواده برای یکدیگر جهت تشویق به مطالعه یکی از راههایی است که میتواند کتاب را در سبد نیازهای ضروری خانوار قرار دهد.
به امید آنکه کتاب فراتر از جشنواره و نمایشگاه، در زندگی روزمره مردم احساس شود.
* این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 54 روزنامه سرخط منتشر شده است.
شاهنامه حکیم فردوسی، یکی از سندهای ماندگار تاریخ ایرانی و فرهنگ توحیدی آن است. سراسر شاهنامه به صورت پنهان و آشکار مملو از توکل، اعتماد به خدا و اعتماد به حق و مجاهدت در راه حق است.
کم کاری در قبال این سند تاریخی ارزشمند، از دغدغههای شخصیتهای فرهنگی مسلمانان بوده است؛ زیرا علیرغم حکمت اسلامی فردوسی، با توجه به کمکاریهای صورت گرفته در ترویج این کتاب، گاها مصادرههایی از سوی برخی فرق و ادیان دیگر صورت گرفته است.
غمانگیز اینکه برخی از افراد مسلمان که اگر خوشبینانه فرض کنیم مخلص ولی بیاطلاع هستند، دشمنیهایی با فردوسی و شاهنامه کردهاند و به جای ترویج آن به تقبیح آن پرداختهاند. حال آنکه فردوسی در قله است و فراگیری شاهنامه در محلهها، دهها و خانههای مردم مسلمان در قرون گذشته، نشان از انطباق مفاهیم اصیل اسلامی با این اثر ارزشمند دارد.
برای اینکه کم کاری در ترویج این اثر گریبان ما را نگیرد، باید این کتاب بیشتر در میان عموم مردم ترویج شود تا مفاهیم پرارزش آن فراگیرتر شود؛ باید برخی از شخصیتهای شاهنامه که بسیار برجسته هستند به مردم شناسانده شوند. خوب است همواره یادمان باشد که ارزش فردوسیای که در قله است و حکمت الهی اسلامی دارد بیشتر از آن چیزی است که فقط زبان فارسی را زنده نگه داشته باشد و قطعا به پیشرفت اسلام در ایران و سایر ممالک فارسی زبان کمک شایانی کرده است.
نکته اینجاست که با این شرایط فردوسی چقدر به جهانیان شناسانده شده است؟ آیا واقعا فردوسی باید محدود در زبان فارسی بماند؟ وظیفه ترویج حکمتهای اسلامی نهفته و آشکار در شاهنامه به عهده کیست؟
ترجمه شاهنامه به زبانهای دیگر یکی از کارهایی است که شایسته است انجام شود. ترجمه شاهنامه حکیم اسلامی، ابوالقاسم فردوسی، به زبان اسپانیولی، ترجمه جدیدی است که قرار است در اردیبهشت ماه امسال در نمایشگاه کتاب رونمایی شود. گامی مثبت به سوی ترویج فرهنگ توحیدی اسلام. شوربختانه اینکه باز هم این کار از سوی فارسیزبانان صورت نگرفته و یک اسپانیولی زبان این کتاب را ترجمه کرده است! و البته امیدوارانه اینکه جهانیان از این راه بیشتر میتوانند به فرهنگ غنی ایرانی – اسلامی پی برند و در پاسخگویی به تهاجم فرهنگی دشمن به مرزهای اعتقادی ما، حرفهایی غنی برای گفتن داریم. حرفهایی که نه به صورت تهاجم، بلکه در یک تبادل فرهنگی به فضل الهی به جهانیان انتقال میدهیم.
این یادداشت به عنوان سرمقاله شماره 3 هفته نامه سرخط منتشر شده است.
مذاکره با آمریکا کلیدواژهای است که در طول سالیان متمادی در نظام جمهوری اسلامی از ابتدای انقلاب تا به امروز مکررا توسط گروهها و جناحهای سیاسی مختلف مورد استفاده و مناقشه قرار گرفته است. اما در این میان نظر عموم مردم ایران همواره دفاع از منافع ملی، استقلال ملی، پیشرفت ملی و حفظ آبروی ملت ایران بوده است. امروز اکثریت ایرانیان اتفاق نظر دارند که نباید سلطه آمریکا مجددا بر کشور برقرار شود تا جایی که رهبر معظم انقلاب در 19 بهمن 91 گوشزد میکنند که «بنده هم اگر بخواهم بر خلاف این حرکت عمومى و خواست عمومى حرکت کنم، ملت اعتراض خواهد کرد.»
اما مگر با مذاکره سلطه کشوری به کشور دیگر محقق میشود؟ پاسخ به این سؤال مشخصا به سمت منفی تمایل دارد اما نکته اینجا است که آمریکاییها از کلیدواژه مذاکره به عنوان یک تاکتیک برای فریب افکار عمومی استفاده کردهاند؛ هم افکار عمومی دنیا و هم افکار عمومی داخلی کشورمان. در واقع باید پرسید آیا در مذاکره، اعتماد دو طرف به یکدیگر لازم نیست؟ نشان دادن حسن نیت از دو طرف به یکدیگر نیاز نیست؟ آیا مذاکره در کنار فشار، حیلهگرانه نیست؟ چطور میشود که نو به میدان آمدهها دوباره از مذاکره دم میزنند و پی در پی آن را تکرار میکنند ولی ملزومات آن را رعایت نمیکنند؟
رهبر معظم انقلاب در اولین روز از سال جدید، 4 نکته در این باب تذکر میدهند که به طور خلاصه به آن اشاره میشود:
1. آمریکاییها برای نشان دادن حسن نیت خود مدام پیغام میدهند که ما به دنبال تغییر نظام در ایران نیستیم. پاسخ ما این است که ما نگران این قضیه نیستیم، زیرا شما زمانی که قصد انجام این کار را داشتید هم ناتوان بودید.
2. آمریکاییها میگویند ما در پیشنهاد مذاکره منطقی و خارج از تحمیل با ایران صادقیم و از ما میخواهند باور کنیم. پاسخ ما این است که آیا شما حرف ایران را که بارها گفته است به دنبال سلاح هستهای نیست، باور کردهاید؟ چرا میخواهید به صداقت شما باور داشته باشیم در صورتی که خلاف آن بارها ثابت شده است؟
3. آمریکاییها مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیستند، چون میخواهند همواره فشار را بر ملت ایران حفظ کنند تا ملت را فلج کنند که به فضل الهی محقق نخواهد شد.
4. اگر آمریکاییها صادقانه میخواهند که مسائل حل شود، راه حل این است که دست از دشمنی بردارند. نمیتوان از طرفی با استفاده از همه ابزارها علیه یک ملت فعالیت کرد و از سویی دیگر دم از مذاکره زد. رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند: «بنده مسئولان آمریکایی را هدایت میکنم؛ اگر دنبال راه عاقلانه میگردند، راه عاقلانه این است که سیاست خود را تصحیح کنند؛ عمل خود را تصحیح کنند و دست از دشمنی با ملت ایران بردارند. این بحث تمام شد.»
* این یادداشت در شماره 45 روزنامه سرخط به عنوان سرمقاله منتشر شده است.
چند دقیقهای از سال تحویل بیشتر نگذشته بود که سال 92 از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامگذاری شد. نامی که با توجه به وضع موجود شاید کمتر کسی پیشبینی آن را میکرد. سالی سخت از نظر معیشتی بر مردم سپری شده بود و رضایت آنان از کشور با تمام پیشرفتهایی که کرده بود، به دلیل مشکلات معیشتی مانند سالهای گذشته نبود.
«پیچ تاریخی» کلیدواژهای بود که روزهای سختی را تداعی میکرد که باید مقاومت کرد تا به سر منزل مقصود و قلهای که شایستگی آن را با اعتماد به وعدههای الهی داریم، نزدیک شویم. اما گویا نامگذاری سال 92 به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی بشارت مسرتبخشی را نوید میدهد. شاید موفقیت در این حماسهها به معنی عبور از این پیچ تاریخی باشد و گامی به قله نزدیکتر شویم.
البته که نقش امت در این میان بسیار مهم است. آفرینش حماسه سیاسی و اقتصادی کار نمایندگان مردم در دولت و مجلس و ... به تنهایی نیست. این کار عزم ملی میطلبد و همه مردم باید وارد صحنه شوند. نقش تعیین کننده مردم در هر دو بعد سیاسی و اقتصادی نه تنها مفید، که لازم و پراهمیت است.
مردم با کمک دولت منتخب خود با مردمی کردن اقتصاد و رویکرد سازنده اقتصاد مقاومتی میتوانند تواناییهای خود را در اداره کشور به رخ دشمنان بکشند و مایه امیدواری دوستان ملت ایران شوند و از سویی دیگر با خلق یک حماسه سیاسی که مهمترین آن در انتخابات ریاست جمهوری نمود پیدا میکند، میتوانند سوگیری 4 سال آینده کشور را رقم بزنند. انتخاب رئیس جمهوری که علاوه بر دارا بودن نقاط قوت رؤسای جمهور گذشته، نقاط ضعف آنان را نداشته باشد و بتواند با توجه به شرایط پیچ تاریخی، به کمک مردم و اعتماد به وعده الهی حماسهای در خور نام کشور اسلامی ایران رقم بزند.
البته نباید از یاد برد که اگر مردم و خواص جامعه نقش خود را به درستی انجام ندهند و به موقع و با بصیرت وارد صحنههای مورد نیاز نشوند، باید منتظر روزهای سختی باشیم و در این میان انجام وظیفه هر فرد از عوام و خواص اهمیت بسیار دارد.