پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید بهشتی» ثبت شده است

نقل قول

پرهیز از رنگ و بوی طاغوتی

و شما ای روحانیون عزیزی که مسئولیت‌های مختلف ولایت فقیه را بر عهده گرفته‌اید و گوشه‌هایی از اعمال این ولایت فقیه را عهده‌دار شده‌اید! شما را به خدا سوگند، لباس پوشیدنتان، اخلاق و رفتار و معاشرتتان، نشست و برخاستتان، آمد و شدتان، منزل و مأوایتان، همه چیزتان چنان باشد که این مردم ببینند شما کسانی هستید که از علم و معرفت و فقه اسلامی و عدالت و تقوای اسلامی و آشنایی به مسائل امروز امت اسلام و جهان، سهمی وافر و اگر نه در حد عالی ولی لااقل در حد مطلوب و مقبول و مورد قبول دارید، تا این انسان‌های پرشور باایمانی که در برابر مخالفان ولایت فقیه اینگونه سینه سپر کرده‌اند روز به روز سرافرازتر و سربلندتر باشند.

مبادا رفتار من، وضع من، آمد و شد من، در مردم این شک و تردید را به وجود آورد که ای بابا، اینها هم وقتی به مقام و مسند اعمال ولایت و حکومت و اداره جامعه رسیدند، بو و رنگ طاغوتی پیدا کردند! اگر چنین شود، آن وقت خیانت و ضربتی را که ما به انقلاب و اسلام وارد کرده‌ایم از خیانت و ضربت دشمنان دیگر سنگین‌تر، و عقاب و عذاب و کیفر دنیا و آخرتش بر ما گرانتر خواهد بود. روحانیت عزیز، علمای اسلام، در هر خدمتی هستید و هستیم، سخت مراقب این نکته باشیم.

 

ولایت، رهبری، روحانیت، صفحه 284

نویسنده: شهید بهشتی

سخنرانی بهمن ماه 1358 در مسجد لرزاده تهران

نقل قول

آخوندیسم خوب و بد!

معلوم شد جامعه ما اگر بخواهد به راستی جامعه اسلامی بماند و اسلام اصیل بر آن حکومت کند، باید فقیه در جامعه هم رهبری فقاهتی کند هم رهبری ولایتی. یعنی باید نبض حکومت در دست فقیه باشد. حالا شما بروید جار و جنجال راه بیاندازید و داد و قال کنید که نگفتیم بالاخره آخوندیسم می‌شود! نگفتیم بالاخره این انقلاب سر از حکومت آخوندها در می‌آورد! اما خوشبختانه شما مردم متدین باایمان انقلابی گول این حرف‌ها را نمی‌خورید! علمای اسلام اگر در مقام ولایت، دنیاطلبی کردند، اگر اخلاقشان اخلاق طاغوتی شد، اگر اینهایی که تا قبل از ولایت فقیه با مردم خاکی و متواضع بودند حالا برای مردم قیافه گرفتند و حرکت کردند و نشست و برخاست کردند، اگر در رفت و آمدهایشان بوق و کرنا و اسکورت و پس برو پیش بیا پیدا کردند، اگر به جای اینکه در خانه‌هایشان بنشینند کاخ نشین شدند، اگر گارد برای خود درست کردند، اگر از این کارها کردند، من اصلا می‌گویم اینها فقیه جامع الشرایط نیستند تا ولایت داشته باشند! اما اگر اینها در دوره ولایت فقیه، رفتارشان با مردم همان بود که قبلا بود، اگر زندگی‌شان همان بود که قبلا بود، اگر رفت و آمدهایشان همان بود که قبلا بود، آنوقت آخوندیسم چه معنا دارد! معنایش این است که بگوییم این انقلاب در پی آن است که قوانین اسلام و مُرّ اسلام را حاکم کند. مگر ما غیر از این می‌خواستیم؟ اگر آخوندیسم معنایش حاکمیت مُرّ اسلام و اسلام با شناخت فقیه و با مراقبت فقط بر اجرای اسلام است، این آخوندیسم برای ما مطلوب است. ای آخوند! گوشَت را باز کن که این آخوندیسم تو را در قانون اساسی‌مان وصف کرده‌ایم. گفته‌ایم فقیه اسلام‌شناس و صاحبنظر در مسائل اسلام، عادل، باتقوا، شجاع، آگاه به مسائل زمان، مدیر و مدبر. من مسلمان از حکومت کردن چنین آخوندی استقبال می‌کنم.

 

ولایت، رهبری، روحانیت، صفحه 283

نویسنده: شهید بهشتی

سخنرانی بهمن ماه 1358 در مسجد لرزاده تهران

 

 

نقل قول

ثمره ولایت

تو ای دوستدار علی، تو ای دوستدار فاطمه، و تو ای دوستدار حسنین؛ فکر مکن که دوستی تو نسبت به آنها به این است که چیزی نذرشان کنی! مثلا سفره نذرشان کنی، چلچراغ نذرشان کنی... این دوستی آنها نیست. آنها اهل این حرف‌ها نیستند تا دوستیشان به این چیزها باشد. دوستی تو به آنها در کجا نمودار می‌شود؟ فقط یک جا، و آن رفتار تو، عقیده تو، اندیشه تو، فکر تو و عمل توست. هر قدر عقیده و اندیشه و عملت به اینها نزدیک‌تر باشد نشانه آن است که دوستی راستین صحیح آنها در تو ریشه‌دارتر است. محبت اهل بیت و ولایت آنها بازده و ثمره‌ای جز اطاعت بیشتر خدا و پرهیز بیشتر از معصیت خدا ندارد.

 

ولایت، رهبری، روحانیت، صفحه 63

نویسنده: شهید بهشتی

 

نقل قول نقل قول

خانم‌های پوشیده! عزیز باشید

این خیلی روشن است که اگر خانمی بتواند در پوشش خویشتن، نشانی از پایبندی به عفت و پاکدامنی با خودش همراه داشته باشد، نشانی است از کمال و احترام. یک وقت است که ما مسئله هرزگی زن را و لَوَندی زن را کمال می‌دانیم! خوب آن یک مکتب است. کدام زن بهتر است؟ آن که لوندتر است. ولی اگر نه، زنِ بهتر یعنی زنِ پاکتر، پس زنِ خودفروش، زن کامل نیست. زنی که برای خودش شخصیت قائل است زنی است که هیچ مردی جز همسرش نمی‌تواند به او نگاه خریدارانه بکند. اگر واقعا کمال زن این است، در این صورت، پوشیده بودن اندام و زیبایی‌ها و جاذبه‌های جنسی زن برای چیست؟ آیا این برای احترام به اوست یا برای تحقیر او؟ بنابراین ملاحظه می‌کنید دستور پوشش، برای بالا بردن احترام زن در اجتماع است و این امری طبیعی است و من به خانم‌های خودمان توصیه می‌کنم در عین حال که پوشیده هستید، دوست دارم در خیابان گردنتان را راست بگیرید راه بروید! گردن‌شق راه بروید. خانم‌های پوشیده! مبادا پوشیده بودن مستلزم این باشد که گردنتان را خم کنید و راه بروید! نمی‌گویم چشم خیره کنید و مردان و جوانان را بنگرید، می‌گویم «با شخصیت» راه بروید! 

بنده همیشه هم به خانمم، هم به دخترم توصیه می‌کرده‌ام در عین حال که باید لباستان برجستگی‌های بدن را نشان ندهد، لباس برازنده آبرومند بپوشید؛ لباس خوب بپوشید نه لباس جاذبه‌دار؛ لباس خوب، لباس محترمانه. و بعد هم تأکید می‌کنم که در کوچه که راه می‌روید گردن‌شق راه بروید! معلوم باشد که شما زن مسلمان هستید؛ «العزه لله و لرسوله و للمومنین». باید عزیز باشید!

... باید عادت داشته باشیم سربلند باشیم. چه کم داریم؟! چرا احساس حقارت می‌کنیم؟ تأکید می‌کنم خانم‌ها پوشش داشته باشند اما در خیابان با شخصیت راه بروند، با شخصیت برخورد کنند! به آقایان توصیه می‌کنم که در تربیت خانم‌ها و دخترها به آنها میدان عرض اندام کردن و میدان شخصیت داشتن بدهید! بگذارید بتوانند در مجامع حرفشان را بزنند! آنچه قرآن دستور می‌دهد این است که «لا تخضعن بالقول» یعنی با ادا و اطوار و نازک کردن صدا صحبت نکنید! اما صحبت بکنید، سوال بکنید، حرفتان را بزنید، اظهار نظر بکنید، عقیده‌تان را بگویید، در مجامعی که حتی به عنوان مجامع اسلامی تشکیل می‌دهید خانم‌ها نظراتشان را بیان بکنند، حرف‌هایشان را بگویند. البته باید کوشش کنید مجامعتان در حد اعلای نزاهت، تنزه، طهارت و قداست باقی بماند. در این بعد خودسازی داشته باشید.

 

سه گونه اسلام، صفحه 63

نویسنده: شهید بهشتی

 

نقل قول

نسبت حرف و عمل

اگر به دنبال حرفی، عمل نباشد، سرگرمی است، حجاب است، غفلت است. در حد لزوم حرف بزنیم. پریشب به رفقا توصیه می‌کردم گفتم یک مقدار از ضایعات زمانی، ناشی از پرحرفی است. حرفی را که می‌شود در نیم ساعت بگوییم، در سه ساعت تمام می‌کنیم. خوب دو ساعت و نیم وقت کم می‌آوریم. آن هم نه یک نفر، سه نفر، چهار نفر؛ شش نفر با هم نشسته‌اند، شش تا دو ساعت و نیم یعنی پانزده ساعت وقت کم می‌آوریم؛ یعنی ضریب بازدهی وقت ما یک ششم می‌شود چون برای نیم ساعت، سه ساعت گذاشته‌ایم. اینها را رعایت کنیم. برای مسیری که داریم عملمان را به طور جدی اصلاح کنیم. التزاممان به معیارهای اسلامی در سازماندهی و ساماندهی کارهایمان، از همین گام نخستین، پشتوانه‌ای است برای اینکه آن روز دچار انحراف نشویم. 

 

سه گونه اسلام، صفحه 58

نویسنده: شهید بهشتی