بعد از تسری شایعات پیرامون نهی احمدینژاد برای حضور در انتخابات 96 توسط رهبر معظم انقلاب و شفاف شدن موضع ایشان با اعلام پشت بلندگوی عدم نهی و توصیه خیرخواهانه به برادر مؤمن با توجه به مصلحت موجود، احمدینژاد نامهای نوشت و به ایشان اعلام کرد که قصد شرکت در انتخابات سال 96 را ندارد.
یک ماه بعد در تاریخ 13 آبان در شورای بازخوانی خط امام (ره)، باز هم احمدینژاد در این خصوص صحبت کرد و گفت:
دوستانی که می خواهند در انتخابات کار کنند و در انتخابات نظری دارند، بروند و در این مجموعه نباشند. چون آسیب میبیند. من میدانم در این انتخابات حساسیت و فشار زیاد است. میآیند فشار میآوررند، وادار میکنند که آقا حمایت کن و اطلاعیه بده! من گفتم هیچ برنامهای در رقابت ها ندارم؛ معنایش این است که در انتخابات شورا یا ریاست جمهوری چیزی به معنای حمایت از شخص یا لیست وجود ندارد. اگر نزدیکترین فرد به من هم آمد و گفت؛ محترم و آزاد است. گرچه من به او می گویم این کار را نکن؛ ولی ارتباطی به من ندارد. روشن است که اگر از کسی حمایت کنم میشود همان بحث دیگر! شوخی و بازی نیست. بگویند آقا خودت نباش، اعتبارت بیاید پشت این آقا، خب خنده دار است دیگر! اگر با من مشورت کنند که میگویم حتما نروید چون ضرورتی ندارد و در این صحنه نمی توانید کاری کنید و موفق نمی شوید. حضورتان نمی تواند مفید باشد. دلایلش هم موجود است. ما خیالمان راحت است. از اول هم راحت بود. ماب این دغدغه را نداریم.
پس از آن نیز در تاریخ 23 بهمن، دوباره احمدینژاد با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که از هیچ فرد یا گروه یا جناحی در انتخابات 96 حمایت نخواهد کرد.
در بند سوم این اطلاعیه آمده است:
۳- ممکن است برخی افراد یا جریانات و جناحها به خاطر منافع گروهی، اخبار و شایعاتی تحت عنوان حمایت از شخص خاصی به نقل از اینجانب منتشر نماید. صریحا اعلام مینمایم که این نوع شایعات و اخبار حتی اگر از زبان نزدیکان اینجانب باشد، خلاف واقع است و قویا تکذیب میشود.
پس از این اطلاعیه، چند روز پیش، حمید بقایی اعلام کاندیداتوری میکند و مدعی میشود میخواهد راه احمدینژاد را ادامه دهد. تا اینجا مشکلی نیست و حمایتی از جانب احمدینژاد صورت نگرفته است. همه بقایی را شوخی میگیرند و مشایی که قبلا مدعی شده بود بعد از پایان دولت تصمیم گرفته است اظهار نظر سیاسی نکند، اعلام میکند که کسانی کاندیداتوری بقایی را شوخی میدانند که در سال 76 خاتمی و در سال 84 احمدینژاد را شوخی میدانستند. تا اینجا هم میتوان اظهار نظر مشایی را یک اظهار نظر سیاسی تلقی کرد و به احمدینژاد مربوط ندانست.
اما روز گذشته مشایی در یک نشست پرسش و پاسخ رسمی، به صورت تمام قد از بقایی حمایت میکند و او را شبیهترین فرد به احمدینژاد میداند و میگوید:
آنچه از بیانات مقام معظم رهبری دریافت کردیم این است که دکتر احمدی نژاد فقط به عنوان نامزد حضور نداشته باشد.
اینها که میگویند بر اساس توصیه رهبری احمدینژاد نباید از کسی حمایت کند، اگر ایشان از نامزد موردنظر آنان حمایت کند باز هم این حرفها را خواهند زد؟!
ذکر دو نکته در اینجا لازم است:
یک نکته آنکه آیا احمدینژاد جمله خودش را یادش هست که «احمدینژاد یعنی مشایی و مشایی یعنی احمدینژاد»؟ آیا کنارهگیری خودش از حمایت از کاندیداها و حمایت تمام قد مشایی از یک کاندیدا را میتوان هضم کرد؟ این تناقض آشکار را نمیتوان با جملاتی نظیر اینکه مشایی آزاد است و به من ربطی ندارد هم توجیه کرد؛ زیرا مشایی با بقیه افراد در این جریان فرق دارد. پذیرفتن این توجیهات یعنی مشایی با احمدینژاد فرق دارد و چون فرق دارد پس نمیتواند جریان مردمی احمدینژاد را هدایت کند.
نکته دوم اینکه دریافت مشایی از بیانات رهبری با دریافت احمدینژاد کاملا متفاوت است و این اظهر من الشمس است. ضمن اینکه باید پرسید منظور مشایی از جملهای که نقل شد چه کسانی بودند؟ برداشت احمدینژاد هم از توصیه رهبری این بوده است که نباید از کسی حمایت کند و آن را کتبی و شفاهی اعلام کرده است. باید بپذیریم احمدینژاد در این موضوع مهم با «اینها» (اصولگرایان) توافق نظر دارد و با مشایی اختلاف جدی دارد؟
به نظر میرسد که هر چند احمدینژاد قبلا گفته است نزدیکان من هم اگر حرفی زدند، قویا تکذیب میکنم اما چون این فرد مشایی است که بارها احمدینژاد تأکید به مورد وثوق بودن ایشان داشته است و ایشان در حال مصادره احمدینژاد به نفع خود و جریان مدنظر خود است، یک بار دیگر نیازمند شفاف شدن موضع احمدینژاد هستیم تا تصور صراحت و شجاعتی که از احمدینژاد داشتیم خدشهدار نشود. ضمن اینکه ایشان باید به خودشان تذکر دهند که در عالم سیاست هیچوقت کسی را اینطور تمام قد مورد حمایت قرار ندهد، چون ممکن است روزهای دیگری از راه برسند.
راستش را بخواهید وقتی خبر فرمایشات آقای صفار هرندیدر سخنرانی پیش از خطبههای نماز جمعه قم را دیدم، حیرت کردم. حیرتی از جنس حیرتی که رهبری چند روز پیش فرمودند: «من اوّلى که با این قضیه برخورد کردم، حیرت کردم: مگر چنین چیزى ممکن است؟ دیدیم بله، هم ممکن است، هم واقع است!» (+)
این حیرت چند دلیل داشت:
دلیل اول این بود که ما از آقای صفار انتظار داریم عمار رهبری باشند؛ قرار نیست ایشان هم مانند برخی دیگر هر چیزی به ذهنشان میرسد بر زبان بیاورند و هر حرف بدون سندی را که میشنوند، بدون سند به مردم منتقل کنند.
دلیل دوم اینکه تعجب کردم از اینکه چنین شخصی از چنین تریبونی، توهین و تهمت را روانه برخی افراد میکند! تهمتهایی از قبیل اینکه اینها یک رکعت نماز هم نمیخوانند! و جالب اینکه در نقطه کاملا مقابل ایشان، سال گذشته جناب آقای مهدی طائب فرموده بودند «مشایی مرتاضی بسیار قوی است» و ریاضتهای شدید او را «نمازهای سه ساعته» و «هر روز روزه بودن» عنوان کرده بودند! (+)
دلیل سوم اینکه جناب آقای صفار گویا فراموش کردهاند که رهبری سال 88 فرمودند: «اینکه در دادگاهها از قول یک متهمى چیزى راجع به یک کس دیگرى گفته میشود، من این را بگویم که این، شرعاً حجیت ندارد. بله، متهم هرچه دربارهى خود در دادگاه بگوید، این حجت است. اینکه بگویند در دادگاه دربارهى خودش اگر اعترافى کرد، حجت نیست، این حرف مهملى است، حرف بىارزشى است؛ نه، هر اقرارى، هر اعترافى، شرعاً، عرفاً و در نزد عقلا در یک دادگاه در مقابل دوربین، در مقابل بینندگان میلیونى که متهم علیه خود بکند، این اعتراف مسموع است، مقبول است، نافذ است؛ اما علیه دیگرى بخواهد اعترافى کند، نه، مسموع نیست. فضا را نباید از تهمت و از گمان سوء پر کرد. قرآن کریم میفرماید: «لو لا اذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنات بانفسهم خیرا»؛ وقتى میشنوید که یکى را متهم میکنند، چرا به همدیگر حسن ظن ندارید؟ تکلیف دستگاه اجرائى و قضائى به جاى خود محفوظ است. دستگاههاى اجرائى باید مجرم را تعقیب کنند، دستگاههاى قضائى باید مجرم را محکوم و مجازات کنند؛ با همان روشى که ثابت میشود و در قوانین اسلامى و قوانین عرفى ما هست و هیچ هم در این زمینه نباید کوتاه بیایند؛ اما مجازات مجرم که از طرق قانونى جرم او ثابت شده است، غیر از این است که به گمان، به خیال، به تهمت، یکى را متهم کنیم، بدنام کنیم، توى جامعه دهن به دهن بگردانیم. اینکه نمیشود. این فضا، فضاى درستى نیست.» به نظرم اگر ایشان این جمله رهبری را فراموش نکرده بودند، نباید به این راحتی میگفتند: «بعضی از رفقایشان بعد از دستگیری، اعتراف کردند که گاهی در طول یک مسافرت میدیدم که اینها یک رکعت نماز هم نخواندهاند؛ میگویند ما به آنها گفتیم که ما فکر میکردیم شما با این ارتباطی که با ناحیه مقدسه دارید نسبت به نماز مراقبت دارید، اما آنها جواب دادند که ما به مرحلهای رسیدیم که از این چیزها عبور کردیم.»
دلیل چهارم اینکه تعجب کردم از اینکه وقتی ایشان به آقای شریف زاده به راحتی تهمت «فاسد» میزنند، هیچ واکنشی از سوی مسئولینی که وظیفه دارند دیده نمیشود؛ حال آنکه اگر این قضیه برعکس اتفاق میافتاد احتمالا واکنش مسئولین متفاوت بود!
همیشه اعتقاد داشتهام که «یکى از چیزهایى که به پا گرفتن فکر غلط کمک مىکند، برخورد غیرفکرى با آن است.» (+) و اینگونه برخوردها با جریان موسوم به انحرافی را کمک به ترویج آن میدانم که در پستهای مختلف به آن پرداختهام. (+)، (+)، (+) و (+) به نظرم بهترین راه مقابله با فکرهای غلط، تبیین است که در یادداشتهای مختلف تلاش خود را در این جهت به کار بستهام. (+)، (+)، (+)، (+) و (+)
بعد نوشت: (28 خرداد: ساعت 18) دقایقی پیش متن کامل سخنرانی جناب آقای صفار در خبرگزاری فارس منتشر شد. آن قسمت سخنرانی ایشان راجع به کسی که یک رکعت نماز نمیخواند بود، راجع به مشایی نبوده و راجع به مدعیان ارتباط با امام زمان بوده است! ما بقی نقد من به ایشان کماکان پابرجاست.
در مراسم ختم امام جمعه رفسنجان، حجت الاسلام هاشمیان شخصیتهای مختلف سیاسی شرکت کرده بودند؛ از رئیس دفتر مقام معظم رهبری گرفته تا موسوی خوئینیها! اشخاصی مانند حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، حجتالاسلام ناطق نوری، پورمحمدی، قالیباف، کرباسچی، ابطحی، کواکبیان، غفوریفرد، محجوب، حسن روحانی و ... (+) یاد مجلس ختم پدر همسر حجت الاسلام امیریفر افتادم که افرادی مانند بهزاد نبوی، ابطحی و رضا خاتمی در آن شرکت کرده بودند و رسانههای ما چه حملههایی که به امیریفر نکردند و چه رابطههایی که برای تیم مشایی و اصلاحطلبان توسط همین مجلس ختم نساختند! جالب آنجا بود که عربسرخی باجناق امیریفرد بود و اصلاحطلبان به خاطر او به این مجلس آمده بودند. یکی از این سخنان توسط حجت الاسلام نبویان زده شد که پایگاه تحلیلی تبیینی برهان، متن آن سخنرانی را در 4 قسمت منتشر کرد. (+)، (+)، (+) و (+) همان زمان در تاریخ 10 خرداد 90 سوالاتی در مورد این سخنرانی پرسیدم و از دوستان برهان خواهش کردم تا این نکات را به ایشان برسانند و پاسخ سؤالات بنده را مرحمت بفرمایند. البته ایشان در جواب به خواهش بنده فرموده بودند که بیکار نیستند که بخواهند جواب بقیه را بدهند! آن سؤالات بنده مسکوت ماند تا امروز که به نظرم بد نیست در همین وبلاگ منتشر شود. بماند که نقد آن سخنرانی خیلی مسائل را روشن میکند که اگر فرصت کنم انشالله در آینده مینویسم. این سوالات بنده بود که از حجت الاسلام نبویان پرسیده شد:
سلام چند نکته خطاب به جناب دکتر نبویان: 1. لطفاً توضیح دهید که چرا عدهای در سال 88 که مقام معظم رهبری، فرمان تبیین دادند سکوت کردند ولی در حوادث چند ماه گذشته که ایشان، دعوت به حفظ آرامش جامعه کردهاند به تبیین افراطی میپردازند؟ 2. تبیینی که رگههای واضحی از اطلاعات غلط و همراه با اغراض شخصی دارد به ولایتپذیری مردم در بلندمدت کمک میکند یا آن را تخریب میکند؟ 3. ملاک و معیار ما برای خودی و غیرخودی تشخیص دادن گروهها و جریانها چیست؟ آیا جز رهنمودهای اسلام سیاسی است که در جمهوری اسلامی و سخنان ولی فقیه متبلور شده است؟ 4. آیا با دادن اطلاعات غلط راجع به مشایی، این بهانه دست مشایی نمیافتد که با رد کردن آن اطلاعات غلط، بقیه اشتباهات خود را نیز نزد مردم توجیه کند؟ مطلعان و آگاهان میدانند (و اگر شما هم متن کامل سخنان مشایی را خوانده باشید، میدانید) که جملات مشایی راجع به مدیریت نوح، جملهای خلاف این تحلیل شما بود. منظور مشایی (که خودش در جلسه با روحانیون یکی از استانهای کشور تبیین میکند و فیلم آن موجود است) این است که نوح نتوانست جامعه را مدیریت کند؛ نه به این معنی که نوح (ع) بیکفایت بود بلکه شرایط افکار عمومی جامعه و قدرت ثروتمندان و ستمگران به گونهای بود که ابزار حکومت و مدیریت دست نوح (ع) نبود. مشایی در آن سخنرانی اضافه میکند که شما دارید به انبیا ظلم میکنید. اگر انبیا توانسته بودند مدیریت کنند که وضع جوامع این نبود! باز از این جمله هم مشخص میشود که منظور از نتوانستن، بیکفایت بودن نیست بلکه عدم در اختیار داشتن ابزار طبیعی مدیریت کردن است. سوال من این است که هیچ به عواقب این امر فکر کردهاید که مثلا روزی مشایی کاندید شود (که به نظر بنده چنین امری خیلی ضعیف است) و با تبیین این حرف خود در افکار عمومی، اثبات کند که امثال شما بزرگواران دچار سوءبرداشت شده بودید، و آنوقت به مردم بگوید که همانطور که مخالفان من در این امر (و با اضافه کردن 3-4 مورد دیگر) اشتباه کردهاند، در بقیه موارد هم اشتباه میکنند و حق با من است؛ آنوقت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ 5. شما فرمودید که در جلسه ترحیم پدرهمسر امیریفر، امثال بهزاد نبوی و ... حضور داشتند و این را دلیل و حجت دانستید بر اینکه «دست اینها در یک کاسه است»! شما که میدانید امیریفر باجناق عربسرخی است. بین خودتان و خدا دنبال این جواب بگردید که بهزاد نبوی به خاطر کدام یک به آن مجلس ختم آمده بود؟ قصد من دفاع از امیریفر نیست! اتفاقا قصد من این است که با دادن کدهای غلط که به راحتی مردم متوجه میشوند، هم فرصت مظلومنمایی به امیریفر میدهید و هم دیگر مردم حرفهای بزرگوارانی چون شما را باور نمیکنند. برای اثبات اینکه امیریفر شخصیت مناسبی برای رسیدن به برخی پستها ندارد و یا حتی بالاتر از این، راه دیگری نیست؟ آیا واقعا هیچ واقعیتی در مورد امیریفر برای تبیین اشتباهات او در نزد افکار عمومی وجود ندارد؟ 6. به نظر شما اگر یکی از معاونان رئیس جمهور در جلسهای از نقد مشایی ناراحت شده است، تقصیر مشایی است؟ یعنی مشایی هیچ عیب دیگری ندارد که به این گونه موارد میپردازید؟ یعنی اگر کسی در جلسهای از یکی دیگر از سیاستمداران یا حتی علما، اینگونه دفاع کرد، آن عالم یا سیاستمدار هم دیکتاتور است؟ 7. در ابتدای سخنرانیتان اظهار کردید که مشایی در خصوص دوستی با مردم اسرائیل عذرخواهی نکرد! آیا شما نامه مشایی مبنی بر تبعیت کامل از ولایت فقیه بعد از این جریان را ندیدهاید؟ مقام معظم رهبری در شاخص خودی و غیرخودی، بیانصافی در اظهارنظر راجع به دیگران را جزء کارهای افراد غیرخودی میدانند. آیا امثال شما بزرگواران که جزء رهبران فکری جامعه هستید نباید مراقب باشید؟ 8. در مورد روزنامه هفت صبح گفتید که سردبیر آن، از روزنامه اعتماد آمده است و چون به هفت صبح آمده، پس مشایی هم سبز است و دستشان در یک کاسه است. آیا شما نمیدانید که ایشان در روزنامه «تهران امروز» هم مسئولیت داشتند؟ پس قالیباف هم با سبزها و مشایی همکاسه است؟ 9. نظر بنده حقیر این است که مراقب صحبت کردن باشیم و دچار بیانصافی نشویم. به قول آقای شریعتمداری در یادداشت روز 8 خرداد کیهان، به خاطر تصادف کردن یه دوچرخه، فکر نکنیم که یک اتوبوس چپ کرده است! نکته دیگر اینکه، تخریب مشایی با کدها و اطلاعات غلط، به او کمک میکند که هم فرصت مظلومنمایی داشته باشد و هم با استناد به این اطلاعات غلط، مابقی اطلاعات درست را نیز در افکار عمومی غلط جلوه دهد. آنوقت مسئول این کار آیا امثال شما بزرگواران نیستید؟
چند ماهی است که غالب فضای رسانهای کشور به خصوص در فضای مجازی، علیه دولت و جریان موسوم به انحرافی قلمفرسایی میکند. اینکه آیا عدهای اشتباهات دولت را یک رویه انحرافی میپندارند و یا این رویه واقعا وجود دارد، سوال مهمی است که زمان آن را مشخص میکند، اما نکته مهم این است که آیا این نوع برخورد مطابق خواستههای رهبر معظم انقلاب هست و آیا ایشان این نوع برخورد را به نفع نظام میدانند یا خیر؟ به هر حال این نوع برخورد کردن با جریان موسوم به انحرافی نتایج کوتاه مدتی را در زمان حاضر خواهد داشت و قطعا نتایجی هم در فرهنگ سیاسی نظام جمهوری اسلامی خواهد داشت. با کمی آیندهنگری متوجه خواهیم شد که ایجاد و دامن زدن به فرهنگ تخریب قوای سهگانه بخصوص دولت (که به قول رهبر معظم انقلاب بار اداره کشور را به دوش میکشد) در نهایت چقدر میتواند به ضرر نظام مردمی جمهوری اسلامی تمام شود. سخنانی از رهبر معظم انقلاب را با هم مرور میکنیم تا کمی بیشتر وارد بحث شویم: «آنچه که امروز لازم است، این است که همه این وظیفه را بشناسند، بدانند که ما کجا هستیم. یک عدهاى غفلت میکنند، نمیفهمند که ما این همه حرکت کردهایم، پیش آمدهایم؛ نمیفهمند که ما هنوز راه طولانىاى در پیش داریم؛ نمیفهمند که ما دشمن داریم، دشمن از تنبلى ما، از غفلت ما، از اختلاف ما، سوء استفاده میکند. مخاطب بیشتر این حرف شخصیتهاى مطرح جامعه - سیاسى و فرهنگى و غیره - هستند که باید مراقب حرف زدنهاى خودشان، مراقب نوشتنهاى خودشان، مراقب موضعگیریهاى خودشان باشند. اتحاد و اتفاقى که رمزِ همهى پیشرفتها و پیروزیهاست، امروز بیشتر از همه براى این کشور لازم است. مسئولین کشور هم واقعاً دارند زحمت میکشند، حقیقتاً دارند زحمت میکشند. دولت، مسئولین، مدیران بخشهاى مختلف، تلاش میکنند. اگر کسى ایراد و انتقادى هم دارد، نباید آن را جورى مطرح کند که این مدیرى که در تلاش هست براى اینکه کار را بهتر انجام دهد، او را تضعیف کند.اختلافات غالباً از هوسهاى نفسانى برمیخیزد. اگر کسى بگوید این عمل من که اختلافانگیز بود، تفرقهانگیز بود، براى خداست، این را باور نکنید. تفرقهى بین مؤمنین کارِ خدائى نیست، براى هدفِ خدائى انجام نمیگیرد؛ کار شیطانى است؛ کار شیطانى است. ایجاد بغضاء و کینه بین مؤمنین، فضاى اختلاف را به وجود آوردن، این کار شیطان است، کار خدائى نیست. کار خدائى همدلى است. یک نفر یک کارى دارد، مسئولیتى را بر عهده گرفته، دیگران باید کمک کنند تا کار را خوب انجام دهد. اگر ضعفى داشت، به او تذکر دهند؛ اما نگذارند او تضعیف شود. این کسى که این عَلم را بر دوش کشیده، بلند کرده، همه باید کمکش کنند؛ یکى عرقش را پاک میکند، یکى بادش میزند. اگر دیدند که در نگه داشتن عَلم دارد اشتباه میکند، راهش این نیست که یک مشتى هم به پشتش بزنند، خودِ او و عَلم را سرنگون کنند. راهش این است که کمکش کنند این اشکال برطرف شود؛ این نکته را باید همه توجه کنند، بخصوص کسانى که در عرصهى سیاست و در عرصهى فرهنگ و در عرصهى رسانه و در عرصههاى گوناگون نقش و حضورى دارند.» * همانطور که مطالعه فرمودید ایشان بیان میکنند که حتی اگر مسئولی در نگه داشتن عَلم اشتباه میکند، باید به او کمک کرد. و چه کمکی در شرایطی که علم اشتباه نگه داشته شده بهتر از نقد منصفانه است؟ و مهمتر اینکه چه چیزی بیشتر از تخریب مصداق این جمله است که یک مشتی هم به پشتش بزنند و خود او و علم را سرنگون کنند.
شرایط این روزها جوری شده که به نظرم واجبه چند واحد اختصاصی در رشتههای دانشگاهی مرتبط با رسانه، درسی به عنوان «جو رسانهای» گنجانده بشه! آخه شرایط جوری شده که اگه الان جناب مشایی بفرمایند: «خدا هست»، امثال احمد توکلی و علی مطهری نامه مینویسند به احمدینژاد که: چرا مشایی میگه خدا هست؟ شاید هم حتی از لج مشایی بگویند خدا نیست! همانطور که احمد توکلی در جواب این حرف رئیس جمهور: «اصلاً زن ایرانی توی دنیا یک است. از نظر ادب، هنر، معرفت و انسانیت چیز دیگری است.»، گفت: «از برخی جملات شما بوی نژادپرستی میآید.»!!!! (+) اصلا دیگه رئیس جمهور یه کشور، نمیتونه از مردم خودش تمجید کنه! علی مطهری هم که معرف حضور همگان هست. وقتی در ژاپن سونامی اومد، من منتظر بودم علی مطهری ریشه اونو در مناظرات انتخاباتی و حرفهای احمدینژاد بدونه! (حوصله گذاشتن لینک ندارم. تعداد مصاحبهها، یادداشتها و نامههایی از این دست از سوی ایشان بالاست!) از طرف دیگه هم جو رسانهای سایتهایی مثل «باکری آنلاین»، «محرمانه نیوز» و «رهوا» منجر به این مسئله (+) میشه! دیگه این یکی بدون شرحه و هیچ توضیحی نداره! یکی از بدیهای رسانههای آزاد هم همینه دیگه! اونایی که به اینترنت دسترسی دارند و قشر باسوادتر و مثلا آگاهتر جامعه هستند، بیشتر درگیر این جو رسانهای میشوند؛ از جمله خود من! شاید به همین دلیل مردم در حوادث انتخابات سال ۸۸ نمره قبولی گرفتند و برخی از خواص مردود شدند. (+) مردم عادی اصلا کاری ندارند مشایی چه جملاتی میگه و چیکار میکنه! اونا درگیر این تبلیغات سیاسی نشدند و توجهشون به نتایج اقدامات دولت هست. اونا هنوز هم که هنوزه وقتی احمدینژاد رو میبینند به استقبالش میروند و وقتی از تلویزیون، سخنرانی ایشون رو گوش میکنند، برای سلامتیاش دعا میکنند.