پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر» ثبت شده است

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

پیامبر بی‌معجزه

قبلا در مورد چهل و یکم و سیاگالش، سعی کردم این باب جدید وبلاگم را باز کنم که علاوه بر معرفی کتاب، داستان چگونگی تولید و انتشار کتاب هم بنویسم اما مثل همیشه درگیری‌های اجرایی و مشغله‌های روزمره مانع می‌شود و تعداد این یادداشت‌ها کم. به هر حال به پیامبر بی‌معجزه می‌رسیم.

همه چیز از مجید قیصری شروع شد. افتخار همکاری با ایشان را از مسابقه خودنویس ۱ داشتم و داوری ایشان در آن مسابقه. در حین برگزاری همین مسابقه بود، که توفیق تولید کتاب صوتی سه کاهن ایشان که جایزه بین المللی اوراسیا ۲۰۱۸ را دارد هم به نام قناری شد؛ کتابی در مورد ترور پیامبر اسلام در ۴ سالگی و ماجرای نجات جان ایشان توسط حلیمه. 

مجید قیصری در مراسم اختتامیه خودنویس ۱، که در آن رونمایی کتاب صوتی سه کاهن هم به عنوان یک بخش ویژه انجام شد، صحبت‌های کوتاهی کرد. صحبت از اینکه «پیامبر» در یک بحران فکری، از خیلی از ابهامات نجاتش داد و قصد کرده تمرکز فعالیت‌های خود را صرف این موضوع نماید.

روزی مجید قیصری با من تماس گرفت و گفت سال‌ها است با نویسندگان مختلف کشور در مورد نوشتن داستان‌هایی که مربوط به زمانه امروز باشد ولی بخشی از شخصیت پیامبر اسلام را برای مخاطب نمایان کند، صحبت کرده است و سعی کرده است به نحوی این دغدغه را در فکر و ذهن آنها ایجاد نماید. از برخی از آن‌ها طرح‌های داستانی گرفته است که منتظر ناشری جهت حمایت هستند. خدا لطف کرد و به واسطه ایشان، این دغدغه در من هم ایجاد شد.

اولین طرحی که از طریق ایشان به دست ما رسید، الان کتابی است با عنوان «پیامبر بی‌معجزه» اثری از محمدعلی رکنی. نویسنده‌ای که قبلا در سال ۹۷ جایزه آتیه ادبیات ایران در جایزه جلال را کسب کرد و سال ۹۶ هم برگزیده جایزه شهید غنی‌پور بود.

پیامبر بی‌معجزه داستان یک روحانی به نام «سید حمید» است که با همسرش «لعیا» در بیابان، گیر چند قاچاقچی می‌افتند و قاچاقچی به دلیل اینکه حمید لباس روحانیت دارد، او را اسیر می‌کند. اسارتی که هیچکسی از آن زنده برنگشته است. یکی از نزدیکان رییس قاچاقچیان هنگام اولین مواجهه سیدحمید با رییس، جمله‌ای می‌گوید: «التماسش نکنی کارت تمومه‌آ، قسم بده به جان مادرش!»

سیدحمید به رییس التماس می‌کند اما رییس یک جمله می‌گوید: «پیامبر یادت نداده مرد فقط به خدا التماس می‌کنه؟»

پیامبر بی‌معجزه یک کتاب ۱۶۶ صفحه‌ای جذاب و خواندنی است که نسخه کاغذی، الکترونیک و صوتی آن در دسترس است. گوینده کتاب صوتی پیامبر بی‌معجزه هم وحید آقاپور، بازیگر مطرح کشور است.

نقل قول نقل قول

مزه کردن...

باباجون آدم تا یک چیزی رو خودش مزه نکرده چطور می‌خواد به بقیه بگه چه مزه‌ای داره؟ فکر کن یه میوه‌ای رو از یه کشوری بیاورند که هنوز کسی نخورده. بعد همه شروع کنن از مزه میوه حرف زدن. چه فایده. باید یکی بخوره. چیزی بگه؛ بعد ذره ذره همه بخورن. پیغمبر که حرف می‌زد همه چیز رو خورده بود. خدا رو چشیده بود. دکان و بازاری که خدا خدا نمی‌کرد. از کسی پول نمی‌گرفت که یادش بدهد خدا خدا کند. دلش می‌سوخت.

 

پیامبر بی‌معجزه، صفحه ۵۵

نویسنده: محمدعلی رکنی

نقل قول

شرمساری رسول الله؟!

در آیه شریف در سوره «هود» وارد است: فاستقم کما امرت و من تاب معک. یعنی «استقامت کن و بر جای ایست آن طور که مأموری، با کسی که توبه کرد با تو.» و در حدیث وارد است که جناب رسول الله، صلی الله علیه و آله، فرمود: شیبتنی سوره هود لمکان هذه الآیه؛ یعنی «پیر کرد مرا سوره هود، برای خاطر این آیه.»

شیخ کامل شاه آبادی، روحی فداه، فرمودند با اینکه این آیه شریف در سوره «شوری» نیز وارد است، ولی بدون «و من تاب معک»، جهت اینکه حضرت سوره «هود» را اختصاص به ذکر دادند برای آن است که خدای تعالی استقامت امت را نیز از آن بزرگوار خواسته است و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد، و الا خود آن بزرگوار استقامت داشت، بلکه آن حضرت مظهر اسم حکیم «عدل» است.

پس ای برادر من، اگر تو خود را از متابعان آن حضرت می‌دانی و مورد مأموریت آن ذات مقدس، بیا و نگذار آن بزرگوار در این مأموریت خجل و سرمشار شود به واسطه کار زشت و عمل ناهنجار تو. تو خود ملاحظه کن اگر اولاد یا سایر بستگان تو کارهای زشت نامناسب کنند که با شئون تو مخالف باشد، چقدر پیش مردم خجل و سرشکسته می‌شوی؛ بدان که رسول اکرم، صلی الله علیه و آله، و امیرالمؤمنین، علیه السلام، پدر حقیقی امت‌اند به نص خود آن بزرگوار که فرمود: أنا و علی أبوا هذه الأمه. یعنی «من و علی دو پدر این امتیم»، و اگر ما در محضر ربوبیت حاضر کنند و حساب کشند در مقابل روی آن بزرگواران و از ما جز زشتی و بدی در نامه عمل نباشد، به آن بزرگوارها سخت می‌گذرد و آن‌ها در محضر حق تعالی و ملائکه و انبیا شرمسار شوند. پس، ما چه ظلمی بزرگ کردیم به آن‌ها و به چه مصیبتی مبتلا شدیم و خدای تعالی با ما چه معامله خواهد کرد؟

 

چهل حدیث، صفحه 172

نویسنده: امام خمینی (ره)

 

یادداشت

بزرگترین انقلاب فرهنگی

می‌خواست رحمتش همه‌جا را بغل کند. چه رحمتی فراگیرتر از باران؟ از اشک‌های چشمان زیبای تو، باران درست کرد تا تمام مصیبت‌هایی که تو در طول عمرت کشیدی تبدیل به موج زیبای مهربانی و اخلاص شود.
تو در تاریخ انسانیت از همه آسمان‌تر و از همه دریاتر بودی که توانستی با صبر و خوش‌خُلقی، همه تاریخ انسانیت را از نابودی نجات دهی. تو بودی که بذر حذف برده‌داری را پاشیدی و به همه اعلام کردی که فقط کسی بهتر از دیگریست که تقوای او بیشتر باشد؛ نه ثروت مهم است و نه قدرت و نه زیبایی و رنگ و نژاد. با سلمان فارسی از نژادی دیگر مشورت می‌کردی و برای موفقیت بلال حبشی سر از پا نمی‌شناختی.
تو بودی که وقتی اعراب، دخترانشان را زنده به گور می‌کردند و حتی مردمان سرزمین پارسی که در آن زمان برترین تمدن بودند، به دخترانشان اجازه خروج از اندرونی خانه را نمی‌دادند، گفتی حقوق زن و مرد مساوی است. دست دخترت را بوسیدی و با ورود او به خانه قیام می‌کردی.
تو بودی که به همه گفتی در میان خودتان، به دور از هرگونه تکبر و قیافه‌گرفتن، بر مهربانی به یکدیگر سبقت بگیرید و در مقابل دشمنان خدا بایستید و لحظه‌ای عقب ننشینید. چه جالب که فقط دشمنان خدا  را از حوزه‌ی مهربانی خارج کردی، نه دشمنان خودمان را!
تمام تغییرات بلندمدت فرهنگی خود را، اولین نفر اجرا می‌کردی تا همه از نفس مسیحا دم تو زنده شوند. این‌گونه بود که خدای خالق عزیز در مورد تو گفت: «لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه» و رحمتش به وسیله تو به همه عالم رسید.