پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناجات» ثبت شده است

نقل قول نقل قول

اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی

من کیستم که لطف خود ابراز می‌کنی            در را نیامده به رویم باز می‌کنی

من چوب قهر کردن خود را نخورده‌ام                از بس می‌آوری و مرا ناز می‌کنی

اول تویی همیشه که لبخند می‌زنی               اول تویی همیشه که آغاز می‌کنی

من یک گناه کرده‌ی گردن شکسته‌ام              آیا مرا دوباره سرافراز می‌کنی

بگذار خوب گریه کنم از خجالتت                      امشب که باز در به رویم باز می‌کنی

گفتم پرم شکسته، به دردت نمی‌خورد            گفتی دلت شکسته و پرواز می‌کنی

من آدمم، یقین می‌کنم که باز                       با یک حسین (ع) در دلم اعجاز می‌کنی

 

* این شعر توسط حاج منصور ارضی در شب 7 رمضان سال 90 خوانده شده است.

* فایل صوتی این شعر را می‌توانید از اینجا دریافت نمایید.

میلاد سیدالکریم

گاهی اوقات پیش می‌آید که روزمرگی و دنیازدگی و هر اسم دیگری که بخواهیم برایش بگذاریم برای انسان پیش می‌آید. انسان انقدر در دغدغه‌های زندگی روزمره و حل کردن مشکلاتش غرق می‌شود، که می‌خواهد دقایقی را هم نزد آشنا راز و نیاز کند.
دیر زمانی است که حرم سیدالکریم را جای مناسبی برای مناجات و دوری از روزمرگی‌ها یافته‌ام. چند سالی بیشتر و منظم‌تر و چند سالی کمتر و بی‌برنامه‌تر و گاه در شرایط اضطرار می‌طلبد مرا پسر امام حسن مجتبی علیه السلام. کرامات این یار امام هادی علیه السلام آنقدر زیاد است که هرگونه دل‌مشغولی را حل شده می‌یابی.
شب گذشته از آن شب‌ها بود که طلبید ما را و چه خوش طلبید که بدون اطلاع به جشن تولدش دعوت شدیم.
السلام علیک یا سیدالکریم
-----------
پ.ن: گزارش جشن میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی را از اینجا بخوانید.

 

 

یادداشت

امام رئوف دوره بی‌مرامی‌ها

 
سلام حضرت ارباب
روزها می‌گذرد و حس می‌کنم برخلاف اون چیزی که بهش معتقدم خیلی موفق نیستم در دوری از دنیا. «اخرج حب الدنیا من قلبی» کم کم داره برام آرزو میشه. بعضی روزها می‌تونم خودمو بهت نزدیک کنم ولی تعداد این ایام خیلی طولانی نمیشه و دوباره روز از نو، روزی از نو.
اما خوبی روزهای خاصی که متعلق به تو هست، اینه که دل سرگردون من رو متوجه تو می‌کنه؛ این روزها همش با خودم می‌گم:
دلم بقیع و من زائر سرگردون         دوباره قلبم شد توو مدینه مهمون
هر چی که به آخرالزمان نزدیک می‌شیم، مثل اینکه حفظ کردن ایمان هم سخت‌تره. فتنه‌هایی که یه روزهایی مطمئن بودم ازش سربلند بیرون میام، کم کم داره انقدر سخت میشه که نگرانم می‌کنه. نگرانم می‌کنه که به آرزوم نرسه؛ آرزوی این‌که در آخرت هم پیشت باشم و کریمی‌ات رو اونجا کامل حس کنم. این دنیا که ظرفیت کرامت تو رو نداره. به معرفت و شناخت خودت و راهت خیلی نیاز دارم...



 
یادداشت

جعبه سیاه

خدایا!
ای کاش می‌شد هر کس بعد از مرگ یه جعبه سیاه از خودش به جا می‌گذاشت که هنگام کوچ از این دنیا، به چه چیزی فکر می‌کرد یا چه کلمه‌ای روی زبانش بود؛ برای عبرت مابقی انسان‌ها. البته با حفظ صفت ستارالعیوبی‌ات!
 
نقل قول

تو و من

بارخدایا، اى که گناهکاران به رحمتت فریادرسى مى‏کنند، و اى که بیچارگان به یادآورى احسانت پناه مى‏برند، اى که خطاکاران از بیم تو به شدت گریه مى‏کنند، اى همدم هر وحشت‏زده غریب، اى گشایش هر اندوهگین دل‏شکسته، اى فریادرس هر درمانده تنها، اى مددکار هر محتاج رانده شده،
تویى که رحمت و دانشت همه چیز را فرا گرفته، تویى که هر آفریده را از نعمتهایت بهره‏اى مقرر فرموده‏اى، تویى که عفوت بر عقابت غلبه دارد، و تویى که مهرت پیشاپیش غضبت در حرکت است، و تویى که عطایت از منعت بیشتر است، و تویى که پهنه رحمت و مهرت همه آفریدگان را فراگرفته، و تویى که چون نعمت به کسى مرحمت کنى چشم پاداش از او ندارى، و تویى که در کیفر عاصیان  از اندازه نمى‏گذرى؛
و من،
اى خداى من، آن بنده توام که او را به دعا فرمان دادى پس  لبّیک و سَعْدَیْکَ گفت و فرمانت را بجاى آورد، اینک منم اى پروردگار من که در پیشگاهت به خاکسارى درافتاده‏ام،  منم که خطاها پشتم را گرانبار کرده، و منم که گناهان عمرم را به تباهى برده، و منم که از سر جهالت تو را نافرمانى کرده‏ام در صورتى که تو شایسته این نبودى که من چنین کنم.
اى خداى من، آیا اگر کسى تو را بخواند بر او رحمت مى‏آورى تا در دعا بکوشم؟ یا کسى را که به درگاهت بنالد مى‏آمرزى تا در گریه شتاب نمایم؟ یا از کسى که از سرِ فروتنى صورت به خاک درگاهت بساید درمى‏گذرى؟ یا کسى را که به پیشگاهت از سرِاعتماد از فقر و ندارى خود شکوه کند بى‏نیاز مى‏گردانى؟ 



قسمتی از نیایش 16 صحیفه سجادیه