پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

یادداشت شخصی

دهه چهارم زندگی

دهه سوم زندگی‌ام هم تموم شد. با همین سرعتی که یادآوری عبارت «به سرعت پلک بر هم زدنی» جلوه شعاری بهش میده. دهه سومی پر از فراز و نشیب، پر از اتفاقات خوب و بد، پر از موفقیت و شکست‌های انسانی و ملی و خانوادگی و شخصی، پر از تجربه و عبرت، پر از خاطره‌های خوب و خوب و خوب و بد.

کمی تأمل که می‌کنم به نظرم میاد دهه چهارم زندگی با دهه سوم تفاوت‌های اساسی داره. دهه چهارم باید دهه تثبیت باشه نه تلاطم؛ دهه چهارم باید دهه ثمردهی تجربیات باشه، نه آزمون و خطای مجدد؛ دهه چهارم باید دهه عزت نفس باشه، نه بچگی و غرور؛ و همه اینها باید درونی باشه وگرنه تلاطم و فراز و نشیب دنیا و «ما فیها» که کم یا زیاد، همیشه هست؛ به قول عرفا «انفسی» نه «آفاقی». هر چی نباشه همه جا خوندیم و شنیدیم که «چهل سالگی» سن خاصیه. سنی هست که تغییر اعتقادات و خلقیات بعد از اون خیلی سخته. شروع چهل سالگی -اگه خیلی دیر نباشه- همین امروز هست، روز اول دهه چهارم زندگی. ده سال دیگه وقت دارم که در چهل سالگی به فردی تبدیل بشم که لااقل خودمو قبول داشته باشم؛ ده سال: چه فرصت اندکی. بیخود نیست که قرآن می‌فرماید در روز قیامت وقتی می‌پرسند چند وقت در دنیا بودید، میگن 10 روز، 3 روز، چند ساعت و ... ده سال زمینی، زمانی نیست برای اصلاح این نفس پیچیده و تو در تو؛ بخصوص اینکه پی‌ریزی 30 سال اول هم بلنگد. 

امید به رحمت واسعه الهی است که کمی آرامم می‌کند؛ آن هم در روزهایی که می‌بینم همسن و سال‌های من و بلکه افراد زیر 20 سال چطور خودسازی کرده‌اند و با چه سرعتی در مسیر الی الله در حرکتند.

روز تولد سی سالگی‌ام به همراه پدر، مادر، همسر و فرزندم به روستایی آمده‌ایم که پدر و مادرم آنجا دنیا آمده‌اند. به خانه پدربزرگ و مادربزرگی که چند سالی می‌شود در قید حیات نیستند و 6 سالی بود به این روستا نیامده بودم. روزی که پدربزرگ و مادربزرگم در اینجا بچه‌دار شده بودند، آیا فکر می‌کردند آن بچه‌ها با نوه خود با فاصله کمی بیایند و آنها دیگر نباشند؟

 

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

نظام حقوق زن در اسلام

کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» اثر شهید مطهری توسط انتشارات «دفتر نشر فرهنگ اسلامی» در 427 صفحه در سال 1353 منتشر شده است. از آن پس این کتاب توسط ناشران گوناگون و به زبان‌های مختلف چاپ مجدد شده است. این کتاب دربرگیرنده سلسله مقالاتی است که شهید مطهری در سال‌های قبل از آن در مجله «زن روز» در دفاع از قانون مدنی و در پاسخ به مقالات ابراهیم مهدوی زنجانی منتشر کرده بودند.

کتاب با مقدمه شهید مطهری و چگونگی نگارش این کتاب آغاز می‌شود و سپس در 11 بخش مباحث مطرح می‌شود:

1. خواستگاری و نامزدی

2. ازدواج موقت

3. زن و استقلال اجتماعی

4.اسلام و تجدد زندگی

5. مقام انسانی زن از نظر قرآن

6. مبانی طبیعی حقوق خانوادگی

7. تفاوت‌های زن و مرد

8. مهر و نفقه

9. مسأله ارث

10. حق طلاق

11. تعدد زوجات

شهید مطهری در این کتاب با دیدی جامع و بحث همه جانبه مباحث مرتبط با زن، ازدواج و خانواده بخصوص مواردی که شبهاتی در جامعه راجع به آنها رواج دارد را مطرح می‌کنند. تقریبا در تمامی موضوعات هم نظر دانشمندان غربی بیان شده است، هم نظر اسلام و هم شرایط واقعی ناشی از این نوع تفکرات در ایران و غرب و تحلیلی منطقی از تمامی آنها. شاید دو سه مورد تحلیل نابجا هم در این کتاب وجود داشته باشد که خیلی غیرطبیعی نیست و به اصل موضوعات لطمه‌ای نمی‌زند.

قبلا در این وبلاگ، 2 بند خواندنی از این کتاب را در بخش نقل قول گنجانده بودم که توصیه می‌کنم با خواندن آنها به خواندن کامل کتاب علاقه‌مند شوید. بندهای زیبای بسیاری در این کتاب وجود دارد اما به دلیل اینکه نقل «تقطیع شده» آنها ممکن است باعث جا نیفتادن بحث و ایجاد شبهات جدید شود از آن پرهیز کردم؛ امیدوارم با مطالعه این کتاب، از آن لذت ببرید. عناوین این 2 بند در زیر آمده است که می‌توانید برای خواندن آنها روی آن کلیک کنید:

اگر زن در نقش مرد ظاهر شود...

بزرگترین شکست برای زن

 

نسخه کاغذی این کتاب را می‌توانید به قیمت 9000 تومان  از اینجا بخرید. همچنین نسخه الکترونیکی این کتاب را می‌توان در فرمت‌های گوناگون از اینجا به صورت رایگان دریافت نمایید. همچنین نظرات کاربران گودریدز را می‌توانید از اینجا بخوانید.

 

نقل قول نقل قول

خانم‌های پوشیده! عزیز باشید

این خیلی روشن است که اگر خانمی بتواند در پوشش خویشتن، نشانی از پایبندی به عفت و پاکدامنی با خودش همراه داشته باشد، نشانی است از کمال و احترام. یک وقت است که ما مسئله هرزگی زن را و لَوَندی زن را کمال می‌دانیم! خوب آن یک مکتب است. کدام زن بهتر است؟ آن که لوندتر است. ولی اگر نه، زنِ بهتر یعنی زنِ پاکتر، پس زنِ خودفروش، زن کامل نیست. زنی که برای خودش شخصیت قائل است زنی است که هیچ مردی جز همسرش نمی‌تواند به او نگاه خریدارانه بکند. اگر واقعا کمال زن این است، در این صورت، پوشیده بودن اندام و زیبایی‌ها و جاذبه‌های جنسی زن برای چیست؟ آیا این برای احترام به اوست یا برای تحقیر او؟ بنابراین ملاحظه می‌کنید دستور پوشش، برای بالا بردن احترام زن در اجتماع است و این امری طبیعی است و من به خانم‌های خودمان توصیه می‌کنم در عین حال که پوشیده هستید، دوست دارم در خیابان گردنتان را راست بگیرید راه بروید! گردن‌شق راه بروید. خانم‌های پوشیده! مبادا پوشیده بودن مستلزم این باشد که گردنتان را خم کنید و راه بروید! نمی‌گویم چشم خیره کنید و مردان و جوانان را بنگرید، می‌گویم «با شخصیت» راه بروید! 

بنده همیشه هم به خانمم، هم به دخترم توصیه می‌کرده‌ام در عین حال که باید لباستان برجستگی‌های بدن را نشان ندهد، لباس برازنده آبرومند بپوشید؛ لباس خوب بپوشید نه لباس جاذبه‌دار؛ لباس خوب، لباس محترمانه. و بعد هم تأکید می‌کنم که در کوچه که راه می‌روید گردن‌شق راه بروید! معلوم باشد که شما زن مسلمان هستید؛ «العزه لله و لرسوله و للمومنین». باید عزیز باشید!

... باید عادت داشته باشیم سربلند باشیم. چه کم داریم؟! چرا احساس حقارت می‌کنیم؟ تأکید می‌کنم خانم‌ها پوشش داشته باشند اما در خیابان با شخصیت راه بروند، با شخصیت برخورد کنند! به آقایان توصیه می‌کنم که در تربیت خانم‌ها و دخترها به آنها میدان عرض اندام کردن و میدان شخصیت داشتن بدهید! بگذارید بتوانند در مجامع حرفشان را بزنند! آنچه قرآن دستور می‌دهد این است که «لا تخضعن بالقول» یعنی با ادا و اطوار و نازک کردن صدا صحبت نکنید! اما صحبت بکنید، سوال بکنید، حرفتان را بزنید، اظهار نظر بکنید، عقیده‌تان را بگویید، در مجامعی که حتی به عنوان مجامع اسلامی تشکیل می‌دهید خانم‌ها نظراتشان را بیان بکنند، حرف‌هایشان را بگویند. البته باید کوشش کنید مجامعتان در حد اعلای نزاهت، تنزه، طهارت و قداست باقی بماند. در این بعد خودسازی داشته باشید.

 

سه گونه اسلام، صفحه 63

نویسنده: شهید بهشتی

 

نقل قول

نسبت حرف و عمل

اگر به دنبال حرفی، عمل نباشد، سرگرمی است، حجاب است، غفلت است. در حد لزوم حرف بزنیم. پریشب به رفقا توصیه می‌کردم گفتم یک مقدار از ضایعات زمانی، ناشی از پرحرفی است. حرفی را که می‌شود در نیم ساعت بگوییم، در سه ساعت تمام می‌کنیم. خوب دو ساعت و نیم وقت کم می‌آوریم. آن هم نه یک نفر، سه نفر، چهار نفر؛ شش نفر با هم نشسته‌اند، شش تا دو ساعت و نیم یعنی پانزده ساعت وقت کم می‌آوریم؛ یعنی ضریب بازدهی وقت ما یک ششم می‌شود چون برای نیم ساعت، سه ساعت گذاشته‌ایم. اینها را رعایت کنیم. برای مسیری که داریم عملمان را به طور جدی اصلاح کنیم. التزاممان به معیارهای اسلامی در سازماندهی و ساماندهی کارهایمان، از همین گام نخستین، پشتوانه‌ای است برای اینکه آن روز دچار انحراف نشویم. 

 

سه گونه اسلام، صفحه 58

نویسنده: شهید بهشتی

نقل قول

شتابزدگی ممنوع!

حرکت‌ها باید در پی رشد و گشترس کمّی خویشتن باشند اما، به این اما توجه کنید، نه گسترش سریع و رشد سرطانی! پیشرفت سریع اسلام به همان اندازه که برای اسلام موفقیت بود و نشانه برجسته‌ای از موفقیت اسلام از آب درآمد، به همان اندازه هم خطر به همراه آورد. خوب، گاهی می‌شود نهضتی با خلأ روبرو می‌شود؛ وقتی با خلأ روبرو شد، خود به خود گسترده می‌شود؛ گسترش نهضت را نمی‌شود مهار کرد. گسترش نهضت را تا وقتی می‌شود مهار کرد که با سازندگی همراه باشد. این، یکی از آن علاج‌ها است که رهبری می‌تواند رعایت کند. گاهی اعضای نهضت شتابزدگی عجیبی برای گسترش نشان می‌دهند؛ حوصله یک نسل و دو نسل نهضت غیرگسترده و به اصطلاح نهضت محدود و بی‌سروصدا را ندارند. اینها برای نهضت خطر ایجاد می‌کنند. گسترش نهضت باید با افزایش تدریجی آمادگی رهبری برای دیگرسازی و سازندگی همراه باشد. اگر این گسترش، سرعت و شتاب گرفت، به طوری که قبل از کسب آمادگی برای ساختنِ کسانی که حتی به درخواه به صفوف نهضت می‌پیوندند، یعنی گسترش سرطانی پیدا کرد، نهضت به همان سرنوشتی دچار می‌شود که بیمار سرطانی و سلول و عضله سرطان زده بدان دچار می‌شود. اسلام به همین سرنوشت دچار شد. ولی با کمال تأسف عرض می‌کنم این مسئله همیشه مهارکردنی نیست. یعنی گاهی نهضتی در یک موقعیت تاریخی قرار می‌گیرد و نمی‌تواند گسترش خود را مهار کند. فقط اسلام نیست که به این سرنوشت دچار شده، خیلی از نهضت‌های دیگر هم به همین سرنوشت دچار شده‌اند.

 

سه گونه اسلام، صفحه 45 و 45

نویسنده: شهید بهشتی