پژوهشگروبلاگ شخصی قاسم صفایی نژاد

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمدرضا شرفی خبوشان» ثبت شده است

یادداشت یادداشت‌ها

در مورد کتاب گاف

سعی کرده‌ام در مورد کتب نشر صاد -بیش از آنکه معرفی بنویسم- داستان چگونگی انتشار آن را بنویسم. قبلا در مورد چگونگی انتشار چند کتاب #نشر_صاد یادداشت‌هایی نوشته بودم و امروز می‌خواستم در مورد #گاف بنویسم. برای کتاب گاف در #خانه_کتاب #مراسم_نقد برگزار شد، درست ششم #اردیبهشت سال گذشته. از بایگانی، ویدئوی مربوط به صحبت‌های خودم در آن مراسم را پیدا کردم. صحبت‌های خودم را که گوش کردم، دیدم بهتر است به جای آنکه از چگونگی انتشار این کتاب بنویسم، از قول‌های محقق نشده خودم بنویسم.

قول داده بودم تا پایان بهار سال گذشته نسخه #صوتی منتشر شود و تا پایان سال #ترجمه #کتاب به یک #زبان دیگر. این صحبت‌ها را از جهت خودزنی بازنشر نمی‌کنم؛ هر چقدر هم که برای عدم تحقق وعده‌هایم دلیل ارائه کنم، باید #عذرخواهی را یاد بگیرم تا در مورد #آینده مطمئن صحبت نکنم و تلاشم را انجام دهم که بتوانم به عهدهایم پایبند باشم.

نشر صوتی #قناری که وظیفه صوتی کردن را به عهده داشت، به دلیل عدم سرمایه گذاری مناسب، چند روز پس از این مراسم یعنی آخر اردیبهشت تعلیق شد و هیچ کتاب جدیدی تولید نکرد و کتاب صوتی گاف علیرغم قول من هنوز متولد نشده است. حتی در مهرماه تصمیم گرفتم با وجود اینکه قناری سرمایه‌ای ندارد، اما مبلغی از صرفه‌جویی برای تولید صوتی گاف هزینه کنیم. چند وقت بعد از آن، گوینده‌ای آمد و خوانش متن تست شد ولی به دلیل استفاده زیاد از لهجه #خراسانی کار از آب درنیامد و هنوز نسخه صوتی کتاب تولید نشده است.

در مورد زبان خارجی، مذاکره برای انتشار به زبان #ترکی استانبولی هنوز ادامه دارد و قرار است در همین تیرماه مذاکره نهایی هم انجام شود که بالاخره توافق می‌شود یا خیر.

از کتاب گاف در یک سال گذشته حدود ۵۰۰ نسخه فروش رفته است، #جایزه #کتاب_سال استان #خراسان شمالی را به خود اختصاص داده است و نظر منتقدان زیادی را به خود جلب کرده است. امیدوارم که با برنامه ریزی تیم جدید #بازاریابی در نشر صاد، این کتاب بیش از گذشته مورد اقبال مخاطبان واقع شود.

گاف داستان یک #معلم #دبیرستان #غیرانتفاعی #دخترانه است که شب‌ها به محلات #فقیرنشین می‌رود و گاف میان طبقه‌های بالا و طبقه‌های پایین جامعه را با زبانی #طنزآلود و شیرین تشریح می‌کند. از خواندن گاف خسته نمی‌شوید و پیشنهاد می‌کنم اگر نخوانده‌اید، حتما بخوانید. از کیفیت نوشتاری و داستان‌پردازی گاف حتما لذت می‌برید.

 

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

دوم شخص مفرد

خیلی خونگرم و صمیمی بود؛ سال‌ها می‌شناختمش؛ از دور، از نزدیک. همکاری مستقیم نداشتیم. گفت‌وگوهای دو نفره‌مون توی همۀ ده سال گذشته به یک ساعت هم نمی‌رسه؛ اما کوتاه بودن و موندنی. همیشه روی دوشش یک کوله‌پشتی مینداخت؛ یه‌بار توی #دانشکدۀ_مدیریت بودم که دیدم با همون کوله کنارمه. لبخند همیششگی هم روی لباش بود. گفت:
«سلام آقای صفایی‌نژاد. خوبی؟ اومدی برای دفاع؟»
گفتم:
«نه. تا دفاع خیلی راه دارم. چی می‌خونی اینجا؟»
گفت:
«ارشد مدیریت رسانه می‌خوندم. دیگه تموم شد.»
گفتم:
«عه چه جالب. منم #مدیریت_رسانه می‌خونم.»
گفت:
«می‌دونم. برای مجله‌تون می‌خوام مقاله بدم.»
و بلند بلند خندید؛ از بی‌خبری من ازخودش و باخبری خودش از من. شماره و ایمیل گرفتیم از همدیگه و... .
***
چندسالی بود که دیگه هیچ‌ همکاری‌ای با هم نداشتیم. دوباره این اواخر همکار شده بودیم یه جورایی. مهر ۹۹ بود. آخرین هفته‌ای بود که می‌خواستم برم یه جلسه دورهمی و بعدش هم برم سربازی. یاسر جلالی گفت که سعید امروز بابا شده و نمیاد جلسه؛ جلسه رو شروع کنیم. چند دقیقه‌ای از جلسه گذشت که دیدیم سعید اومد و کنار من و محمد شجاعیان نشست. بهش گفتم:
«مبارکه. تو مگه دخترت دنیا نیومده؟»
گفت:
«چرا.»
گفتم:
«اینجا چی‌کار می‌کنی؟ تو دیگه امروز بابا شدی!»
گفت:
«امروز بابا نشدم که. بچۀ سومم هست.»
گفتم:
«می‌دونم. اون دو تا پسر بود. وقتی دختردار می‌شی، دیگه واقعاً بابا می‌شی.»
از باخبری این‌بارم خندید و گفت:
«بچه، بچه است دیگه. چه فرقی داره؟»
گفتم:
«حالا صبر کن دخترت یه ذره بزرگ بشه. سال دیگه هم نظرت رو بگو.»
وقتی این جمله رو می‌گفتم نمی‌دونستم سعید اون‌قدر زود می‌ره که وقتی دخترش راه افتاده، ما سالگردش رو می‌گیریم و کتاب زندگی‌نامه‌ش رو منتشر می‌کنیم.
دوم شخص مفرد رو بخونید تا با سعید و تکلیف‌محوریش بیشتر آشنا بشید. از آقای محمدرضا شرفی خبوشان گران‌قدر که پذیرفتن و زحمت بیش از ۴۰ مصاحبه برای نگارش زندگی‌نامه سعید رو کشیدن، سپاسگزارم. اجرشان با امام زمان(عج).

یادداشت معرفی کتاب و فیلم

سیاگالش

در معرفی کتاب چهل و یکم، باب جدیدی در وبلاگم باز شد. می‌خواهم سعی کنم در معرفی کتبی که از نشر صاد انجام می‌دهم، فقط کتاب را معرفی نکنم و روایت جذب و تولید کتاب هم بنویسم. امیدوارم که بتوانم مستمر ادامه بدهم. قبلا وعده داده بودم که در مورد سیاگالش بنویسم.

آشنایی و دیدار من با ابراهیم اکبری دیزگاه به روزهای راه اندازی نشر صاد برمی‌گردد و کتابی به عنوان «بیروط». کتابی در مورد امام موسی صدر که به دلیل علاقه‌ای که به این شخصیت دارم، برایم جذاب بود. کتاب را خواندیم و پسندیدیم اما آقای دیزگاه گفتند فعلا نمی‌خواهند کتاب منتشر شود و می‌خواهند تغییراتی در کتاب بدهند. نظر من و جناب آقای شرفی خبوشان این بود که کتاب به همین شکل هم قابل انتشار است اما وسواس آقای دیزگاه بیش از ما بود. چند ماهی گذشت و تابستان سال نود و نه بود که دوباره قراری با ایشان داشتیم و در مورد کتاب «سیاگالش» ایشان صحبت کردیم. ذهن من هنوز در «بیروط» گیر کرده بود و می‌خواستم به هر شکلی شده، بیروط را منتشر کنم. ایشان گفتند: «سیاگالش از نظر من تمام شده است ولی بیروط کار دارد هنوز.» سیاگالش را نخوانده بودم. قرار شد کتاب را بفرستند و بخوانیم. جناب آقای شرفی خبوشان، به‌عنوان دبیر داستان و روایت نشر صاد، پس از خوانش سیاگالش، این کتاب را «ممتاز» درجه بندی کردند. فکر می‌کنم حدود مهر ماه بود که قرار شد ویراستاری کتاب انجام شود که دوباره آقای دیزگاه کتاب را پس گرفتند و گفتند باز هم می‌خواهم تغییراتی دهم ولو اندک. سه ماه دیگر یعنی اواخر دی ماه بود که کتاب دوباره تحویل نشر شد. اردیبهشت امسال بود که این کتاب در خبرگزاری مهر رونمایی شد.

- چه کلیدواژه‌هایی شنیدیم در جلسات مرتبط با این کتاب؟

توحید، تالش، داستان‌های قرآنی، وحدت شیعه و سنی، مبارزه با خرافات، طلبه، تبلیغ در ماه محرم.

- داستان از چه قرار است؟

داستان یک طلبه است به نام یوسف که در دهه اول محرم برای تبلیغ، به روستایی به نام صوفی‌ده می‌رود. روستایی که زمانی عرفای بزرگی در آن زیست می‌کرده‌اند و مردم روستا هم شیعه هستند و هم سنی. در روستاهای اطراف حتی سگ‌پرست هم وجود دارد و روستاییان با خرافات زیادی سروکار دارند و انحرافاتی در عمل به دین بین آنها وجود دارد. روحانی دیگری به اسم اسکندر کاینات هم وجود دارد که از مسئولین شهر است و قصد نمایندگی شهر را دارد و بسیار جاه طلب است. روحانی سوم دیگری نیز وجود دارد که گم شده است. شیخی که قبل از یوسف برای تبلیغ آمده بود و برخی معتقدند او را کشته‌اند.

برای یوسف اتفاقات گوناگونی می‌افتد، از حسادت دیگران گرفته تا تهدید به قتل و تا عاشق پیشگی دختران در مقابل او و ....

- به همه دوستان خودم، به ویژه به کسانی که به داستان‌های دینی علاقه‌مندند پیشنهاد می‌کنم این کتاب را از دست ندهند. کتاب با وجود اینکه ۴۱۴ صفحه است ولی کشش لازم را دارد و به خصوص پایان جذاب کتاب، به حال خوب بعد از کتاب کمک می‌کند.

- در مورد «بیروط» هم عرض کنم که کماکان پیگیریم و ان شالله به زودی مراحل تولید آن آغاز می‌شود.

یادداشت شخصی

مراسم رونمایی از کتاب سیاگالش

مراسم رونمایی از #کتاب سیاگالش اثر ابراهیم اکبری دیزگاه در خبرگزاری مهر برگزار شد.
اثری در مورد سفر تبلیغی یک طلبه به روستایی در تالش که با محوریت توحید و وحدت نوشته شده است.
صحبت‌های معاون فرهنگی سازمان تبلیغات، محمدرضا شرفی خبوشان، میرشمس الدین فلاح هاشمی را در خبرگزاری مهر بخوانید.

به زودی در مورد سیاگالش بیشتر می‌نویسم.


یادداشت یادداشت‌ها

جشن تولد یک سالگی نشر صاد

یکم اردیبهشت سال گذشته «نشر صاد» رسما متولد شد. نشری که به لطف الهی تا به حال با موفقیت‌های زیادی همراه بوده و به اهداف از پیش تعیین شده خود، تا حد قابل قبولی رسیده است. سختی‌های بسیاری در یک سال گذشته تحمیل شد و شیرینی‌های زیادی هم تجربه کردیم. شاید اگر عمری باقی باشد، از تجربه راه اندازی نشر صاد، یک کتاب بنویسم تا تمام تجربیات ثبت شود و سایرین راه‌های غلطی که من رفتم  را نروند.

نشر صاد چرا تأسیس شد؟

از چندین سال قبل یک دغدغه داشتم. دغدغه‌ام این بود که با فراگیر شدن پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی موبایلی طی یک دهه گذشته در ایران، مصرف محتوای سطحی در بین مردم رواج پیدا کرد. بخصوص نوجوانان و افراد بالای چهل سال کمتر تحصیل‌کرده که اولین تجربه‌شان از فضای مجازی، همین رسانه‌ها بود و سواد رسانه‌ای کافی نداشتند. این‌ها ایمیل، خبرگزاری، وبلاگ، سایت‌های علمی و ... را تجربه نکرده بودند و به یکباره با تلگرام و اینستاگرام آشنا شدند. مصرف رسانه سطحی با پیام‌های کوتاه، منجر به پایین آمدن سطح تفکر می‌شود و این مهم باعث بی‌ثباتی جامعه می‌شود. 

برای حل این مسئله، باید رسانه‌های عمیق که عموما کتاب و سینما محسوب می‌شوند را وارد سبد مصرف رسانه‌ای مردم کرد. کتاب و سینما در کشور ما اوضاع خوبی ندارند ولی ضرورت پیشرفت آنها بر همگان آشکار است. پیشنهاد استفاده از فرصت نشر الکترونیک برای غلبه بر چالش‌های صنعت نشر منجر به تأسیس نشر صاد شد.

شعارهای نشر صاد چیست؟

سه شعار برای صاد انتخاب کردم: تمرکز بر نشر الکترونیک، مشارکت با مردم در تولید و توزیع محتوا، رویکرد بین المللی.

هر کدام از اینها توضیحاتی دارد که باید بعدا مفصلا در مورد آن صحبت کنم.

تیم نشر صاد چقدر حرفه‌ای هستند؟

در حوزه محتوایی:

۱. آقای محمدرضا شرفی خبوشان که جزو بهترین رمان‌نویس‌های دوره معاصر ایران هستند، زحمت دبیری داستان و روایت نشر صاد را می‌کشند و کتب تألیفی مرتبط با داستان و روایت را جذب می‌کنند.

۲. آقای بهزاد جامه بزرگ که سال‌ها در حوزه اندیشه در مجلات و سایت‌های مختلف سردبیری کرده‌اند، زحمت دبیری فرهنگ و اندیشه نشر صاد را می‌کشند هم در حوزه تألیف و هم در حوزه انتخاب کتب خارجی برای ترجمه.

۳. آقای رامبد خانلری بعد از این دو بزرگوار به ما اضافه شدند. ایشان زحمت کتب داستان و روایت ما در بخش ترجمه را می‌کشند و بخصوص در حوزه نوجوانان یار ما هستند. به همین دلیل دبیری «چت استوری» ما که بیشتر مخاطب نوجوان دارد هم با ایشان است که به زودی کتب منتشر شده در این قالب هم در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.

۴. خانم شیوا مقانلو که جزو مترجمان محبوب کشور هستند و مدرس سینما و بازی هم هستند، زحمت دبیری کتب تعاملی ما را قبول کرده‌اند که ان شالله کتب تعاملی هم از پاییز امسال به نشر صاد اضافه خواهد شد.

۵. خانم مرضیه مرادی که نویسنده، شاعر و یکی از بهترین ویراستاران ایران هستند، مسئولیت ویراستاری نشر صاد را به همراه تیمشان به عهده گرفته‌اند.

۶. زحمت اداره معاونت محتوایی و نقشه موضوعی که حول آن در حال تولید کتاب در قالب‌های گوناگون هستیم هم به عهده دوست بزرگوارم، آقای سید علی میرباقری است. 

در حوزه هنری:

۱. لوگوی نشر صاد توسط یکی از بهترین گرافیست‌های ایران یعنی آقای حسن کریم زاده طراحی شده است. ایشان برنده جایزه طلایی موسسه گرافیس آمریکا هستند و سوابق داوری جشنواره‌های ملی نشان و لوگو را دارند.

۲. مدیر هنری نشر صاد هم برادر کوچکتر ایشان یعنی آقای حسین کریم زاده هستند که حدود ۲۰ سال سابقه کار در انتشارات مختلف را داشته‌اند.

در حوزه بازرگانی:

آقای محمدرسول تبیک که سابقه معاونت بازرگانی انتشارات سروش، مشاور باغ کتاب، راه اندازی چندین کتابفروشی و ... دارند مسئولیت امور بازرگانی نشر صاد را به عهده گرفته‌اند.

در حوزه اجرایی:

آقای مصطفی علی اکبر زحمت معاونت اجرایی را به عهده دارند و اجرایی هم همیشه مظلوم است و پرکار.

نشر سرای خودنویس:

برای کشف و پرورش استعدادهای مرتبط با حوزه نشر، برند خودنویس را راه اندازی کرده‌ایم. آقای میرشمس الدین فلاح هاشمی که جزو نویسندگان و شعرای قدیمی هستند و سوابق معلمی ایشان، دلسوزی ایشان را برای پرورش استعداد تضمین می‌کند، مدیریت این بخش را به عهده دارند. ایشان سوابقی مانند روابط عمومی یا معاونت بازرگانی انتشارات امیرکبیر هم دارند.

نشر صوتی قناری:

برای حوزه محتوای شنیداری و صوتی هم برند قناری را راه اندازی کرده‌ایم. آقای مهدی صالح‌پور، روزنامه نگار و تهیه کننده تلویزیون در قناری زحمت بسیاری کشیده‌اند که ثمرات مطلوبی هم داشته است. ان شالله در سال جدید بیشتر از بیشتر خواهید شنید.

نشر صاد چگونه اداره می‌شود؟

نشر صاد یک کمک‌نوآور (استارت‌آپ) محتوایی محسوب می‌شود که با سرمایه گذاری شرکت نشر الکترونیک ایران آغاز به کار کرده است و در یک سازوکار سهامی خاص اداره می‌شود. سیدمیثم سیدصالحی، رییس هیات مدیره آن است، آقای دکتر صادق رمضانی نایب رییس هیات مدیره و بنده هم مدیرعامل آن.

آیا نشر صاد جایزه‌ای برده است؟

- کتاب تاریخ تفکر مدیریت اثر پروفسور فرهنگی، کتاب تقدیر شده سال جمهوری اسلامی در رشته مدیریت شد.

- کتاب چهل و یکم اثر حمید بابایی، جایزه دوم رمان بزرگسال انقلاب اسلامی را برد.

- کتاب کلاه پوستی‌ها اثر سید میثم موسویان، جایزه اول رمان نوجوان انقلاب اسلامی را برد.

- کتاب سلفی با خرابکار اثر طاهره مشایخ، جایزه سوم رمان نوجوان انقلاب اسلامی را برد.

- کتاب مجموعه داستانک ها اثر مصطفی خدامی، جایزه بهترین اثر تألیفی را در جشنواره داستان کوچک ایرانی کاف برد.

سایر کتب نشر صاد، قناری و خودنویس را می‌توانید در سایت‌های آنها ببینید و نسخه کاغذی آنها  را بخرید یا نسخه‌های الکترونیک و صوتی آنها را در پلتفرم‌های مختلف کتاب الکترونیک مانند طاقچه بخوانید. به مناسبت تولد نشر صاد از یکم تا سوم اردیبهشت همه کتب کاغذی با ۳۰ د رصد تخفیف و ارسال رایگان و همه کتب الکترونیک با ۴۰ درصد تحفیف روی طاقچه در دسترس شماست.

البته که هر قدمی که در نشر صاد برداشته‌ایم با لطف خدا، توجه ویژه سرمایه گذار، حمایت مردم، همراهی نویسندگان محترم و همه کارکنان محترم نشر صاد است که اسمشان را نبردم.